دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
عبدالرّحمن بن عقیل

 

سلام باد به رزم‌آورى که در عنوان

 ز خاندان عقیل است و عبدِ الرّحمن!

 

رسید از پى انصار چون زمان جهاد

 به دودمان ابوطالب اندر آن میدان

محمّد بن مسلم بن عقیل

 

سلام ما به جوانی که مسلمش پدر است!

 به جلوه، منزلت آن پدر از این پسر است

 

در آسمان بنى هاشم او ستاره‌ی عشق

 ز دودمان عقیل و در آن صدف، گهر است

 

عبدالله بن مسلم بن عقیل

 

سلام باد به عبداللَّه از نژاد خلیل!

 که بود زاده‌ی آزاد مسلم بن عقیل

 

جوان هاشمى و جان‌نثار فاطمیان

 که شد سیادت او با شهادتش تکمیل

قصیده مصائبِ نایب منابِ حضرت اباعبدالله الحسین، جناب مسلـم بن عقیـل

چون ز یثرب، زی عراق آمد شهِ مالک‌‌رقاب

گفتی از مشرق در‌آمد، شد به مغرب، آفتاب

 

آفتابِ برجِ دین تا بست، عزمِ کوفه، رخت

خوانْد گردون از نُبی، «حَتّی تَوارَتْ بِالحِجاب»

 

محضر سلیمان

ای فدای دل منوّرتان

ای به قربان چشم کوثرتان

 

وای بر حال جبرئیل، او را

گر برانید، روزی از درتان

گلدسته

اگر خواهرت اذن میدان ندارد

نمی‌خواهیش پای تو جان سپارد

 

در اینجا که وا غربتایت بلند است

دو گلدسته دارد برایت بیارد

ای کاش...

ای کاش توان بیشتر بود مرا

در راه تو بیش از این هنر بود مرا

 

جز این دو پسر نداشتم، شرمنده

ای کاش که هفتاد پسر بود مرا

 

دلیل سربلندی

در عالم عشق فارغ از خوف و خطر

هم دل بدهند هدیه هم سینه و سر

 

این است دلیل سربلندی در عشق

عباس دو دست داد و زینب دو پسر

بید لرزان

 

بود مسلم با دو نور دیدگان

حسب دعوت، میهمان کوفیان

 

چون بدانستند آن قوم ظلال

خون مهمان را به کیش خود حلال

شتاب اجل

بود از مسلم، دو طفل خوش‌کلام

آن محمّد، وین یک ابراهیم نام

 

روی ایشان، هم‌چو ماه و مشتری

خالشان بر رخ نشان مهتری

 

اوّلین قربانی

ای سلام‌‌الله بر جان و تنت!

اشک و خونم، هر دو وقف دامنت

 

سر به زیر تیغ و چشمم سوی تو

نقد جانم رو‌نمای روی تو

 

نایب خاص

 

نایب خاص امام بی‌عدیل

مسلم، آن پور برومند عقیل

 

مسلم، آن بر شاه دین، نایب‌مناب

چون علی بهر رسول مستطاب

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×