دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
احلی من الحسین

با مهر اعتبار امام شهیدها

شش دانگ عشق خورده به نام شهیدها

 

وقتی شهید، نام خداوند عالم است

یعنی خدایی‌اند تمام شهیدها

 

دو هدیۀ ناقابل

عالم علی و نورِ جهانتاب زینب است

مثلِ علی و مثلِ نبی، ناب زینب است

از جلوه‌های فاطمه سیراب زینب است

تشنه حسین، تشنه حسن، آب زینب است

پسرانم به فدای سر تو، غم نخوری

می‌رود سمت برادر، به تنش تب دارد

دو پسر دارد و یک زمزمه بر لب دارد

 

به فدای سر تو! هرچه که دارم این است

چه کنم؟ هست همین هرچه که زینب دارد

غم به دل راه نده

غم به دل راه نده من به غمت حساسم

دو پسر آوردم

پایش افتد خود من چند نفر عباسم

دو پسر آوردم

 

غرق آه

ز درد غربت تو شهر، غرق آهم شد

نگاه گرم تو از دور در نگاهم شد

 

همین که نام تو بردم، شکست دندانم

سلام دادم و تنها همین گناهم شد

 

کاروان پر از یاسمن

سالار کاروان پر از یاسمن، حسین

جمع صفات و خاتمۀ پنج تن، حسین

دلدار مصطفی و علی و حسن، حسین

جان علی کوفه نیا

سلام شاه کربلا یا حسین

درود ای خون خدا یا حسین

 

سلام بر پرچم ماه غمت

به گریه کن‌های شما یا حسین

شهر کینه

میان کوچه‌ها مرد غریبی

به لب دارد نوای یا حبیبی

 

به لب ذکر و به دیده اشک دارد

به دیوار غریبی سر گذارد

 

کوچه گرد غریب

کوچه گرد غریب این شهرم

بی کسی در غروب می‌دانم

سر بشکسته ام گواهی شد

بارش سنگ و چوب می‌دانم

فرجام

فرجام دل پریش را می‌دانست

خونخواری زخم نیش را می‌دانست

 

همسایۀ نخل‌ها که شد، فهمیدند

او قصۀ مرگ خویش را می‌دانست

لحظۀ دیدار

تن بى سر شده چون بی کس و بى یار شود

بازى دست اراذل سر بازار شود

 

ترسم این است بلایى که سر من‌ آمد

بین گودال سر جسم تو تکرار شود

 

وجه شباهت

کوفیان در دلشان کینۀ زهراست، نیا

مسلمت را بنگر بی کس و تنهاست، نیا

 

کار این بی صفتان سبّ عمویم علی است

بینشان بغض علی واضح و پیداست، نیا

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×