دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
بابای من می‌آید

ابر هی در صورت مهتاب بازی می‌کند

باد دارد توی زلفت تاب بازی می‌کند

 

لب ز چوب بی حیای خیزران پاره شده

مثل آن ماهی که با قلّاب بازی می‌کند

نذر حضرت رقیه (س)

 تا به جای خیمه‌ات آتش بگیرم گریه کن

تا برای تشنگی‌هایت بمیرم گریه کن

 

لحظه لحظه نازنین داغ برادر دیده‌ای

داغ قاسم، داغ اصغر، داغ اکبر دیده‌ای

غروب غربت

پدر! آخر چرا دنیا به ما آسان نمی‌گیرد؟

غروب غربت ما از چه رو پایان نمی‌گیرد؟

 

پدر! حالا که تو در آسمان هستی بپرس از ابر

که من از تشنگی پر پر زدم، باران نمی‌گیرد؟

 

علی اکبر پس از این شانه بر مویم نخواهد زد

علی اصغر سر انگشت مرا دندان نمی‌گیرد

آب بابا (به مناسبت روز جهانی کودک)

 

یا رب! این نوگل خندان که سپردی به منش

وای اگر خار بروید به کنار چمنش

 

طفلم امروز زبانش به سخن وا شده است

مثل هر کودک دیگر «آب بابا» سخنش

جـان‌نثـار یوسف زهرا (به مناسبت روز جهانی سالمندان)

نـام مـرا حبیب نهاده است مادرم

پرورده بـا محبت آل پیمبرم

 

بی‌دوست بر نیاورم از سینه یک نفس

گـردد هزار بـار گر از تن جدا، سرم

دریای عطش (بند سوم)

بگذار بگویم کمی از زخم چشیدن از تاول برپا و به هر گوشه دویدن

 

از مادر بیمار به دنبال، دواندن از کودک نه ساله به زنجیر کشیدن

طفلِ نخورده آب

طفلِ نخورده آب، کمی در حرم بخواب

لالا گلم، عزیز دلم، اصغرم بخواب

 

شرمنده‌ام که شیر ندارم به سینه‌ام

ناخن مکش، تو خاک مکن بر سرم، بخواب

گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر

گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر

خداحافظ، خداحافظ، بخواب اصغر، بخواب اصغر

 

به دست خود به قاتل دادمت؛ هستم خجل امّا

ز تاب تشنگی آسودی و از التهاب اصغر

ناله مادر

این نالۀ شکستۀ یک خسته مادر است

بی شیر بودنم به خدا مرگ آور است

 

آن مادری که شیر ندارد دهد به طفل

خجلت زده، غریب و پریشان و مضطر است

 

حجم تیر

دیدنت در همۀ راه معما شده است

تو کجا، نیزه کجا، وای چه با ما شده است؟

 

دیدنت سخت ولی سخت‌تر از آن این است

باز هم حرمله سرگرم تماشا شده است

بس کن رباب

بس کن رباب نیمه‌ای از شب گذشته است

دیگر بخواب نیمه‌ای از شب گذشته است

 

کم خیره شو به نیزه، علی را نشان نده

گهواره نیست دست خودت را تکان نده

حنجر اصغر...

چه کرده عدو با تو و حنجرت؟

که خون کرده قلب من و مادرت

 

چه کرده سه شعبه گلوی تو را

که پاشیده گردیده سرتاسرت

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×