باران بهشت/به مناسبت میلاد پیامبر (ص)
حمیده کاشیان
شاعر قلمبهدست گرفت که شعری بگوید.
شاید بهتر باشد بگویم خواست شعری بسازد.
مگر اعجاز جز این است که باران بهشت / زادگاهش برهوت عربستان باشد
شاعر قلمبهدست گرفت که شعری بگوید.
شاید بهتر باشد بگویم خواست شعری بسازد.
مگر اعجاز جز این است که باران بهشت / زادگاهش برهوت عربستان باشد
تمام لغتنامهها را گشتهام، یکبهیک صفحاتش را با دقت ورق زدهام اما اینها هم درست ننوشتهاند.
چراغها را خاموش کردهاند. مجلس حال و هوای عجیبی پیدا کرده است. روضهخوان امشب انگار دلش را کناری جا گذاشته است...
همان هنگام که زهر کینه قلبتان را شرحه شرحه کرد و همان زمانه که قلم و دوات خواستید و درست همان لحظههایی که اجر رسالت را معرفی میکردید، عدهای درحال تهیه و تدارک زهری بودند تا بعد از شما کار اسلام را یکسره کنند.
رسول رحمت (ص)، اهل بیت خود را در میان امتش نهاد و از آنان چیزی جز مودت آن گرامیان را نخواست؛ آنان حجج الهی بودند که اقامه شدند و امت پیامبر در مورد شان مورد آزمون قرار گرفتند.
آزمون اول پس از وفات رحمت عالمیان...
شهد شیرین شهادت قرارش را ربوده، اما انگار دلِ عمو رضا نمیدهد که یادگار برادر جلوی چشمانش پرپر شود...
1. مکه، امین (ص) و تکرار مدام پیامی که نادیده گرفتندش و حج آخری که پر ازغربت بود.
2. غدیر، علی (ع) و شترهایی که بهشتی میشدند...
دوستی میگفت باید دعای وداع ماه رمضان امام سجاد (ع) را در اولین روزهای ماه رمضان خواند!
سلام بر تو ای بهترین ماهها که در کنار تو قلبها نرم شد، گناهان کم شد، راه احسان کردن هموار شد و بسیاری از آتش آزاد شدند.
سلام بر تو که با برکت بر ما وارد شدی و آلودگیهای گناهانمان را شستی.
نگاهش را از آسمان بر نمیداشت.
او دیگر زمینی نبود.
او 25 سال بود که زمینی نبود.
ولی قبل از آن،
آن نه سال رویایی...
خسته بود، گرسنه، فراری، از همه جا بریده بود و پناه آورده بود به مدینه. وارد شهر که شد پرسید دستودلبازترین فرد این شهر کیست؟
پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.
×