دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
غیرت الله

اى سر خونین که با ما هم‌جوارى می‌کنى!

 باز هم در یارى دین، پافشارى می‌کنى

 

غیرت اللَّه! غیرتت نازم که بعد از مرگ هم

 با سر از ناموس قرآن، پاس‌دارى می‌کنى

 

وداع

امشب اى ماه! بر نمی‌آیى

 ز چه رو جلوه‌گر نمی‌آیى؟

 

همه جا را گرفته ظلمت شب

 مگر اى ماه! بر نمی‌آیى؟

اربعین

ما جدا از تو چه دیدیم، خدا می‌داند

تا چه دیدیم و شنیدیم، خدا می‌داند

 

این سفر بود چهل روز ولی در این راه

این چهل روز چه دیدیم، خدا می‌داند

 

جواب کوبنده

زینب آن جلوه‌ی شکیبایی

روح دانایی و توانایی

 

منطقش منطق متین علی

خطبه‌اش خطبه‌های زهرایی

 

وداع از قتلگاه

بسته‌ام بار سفر از کویت

سر نداری که ببوسم رویت

 

کاش! می‌شد همه شب با سر تو

چون نسیمی که وزد بر مویت،

 

مزار عاشقان

کاروان باز آمد از شام بلا

تا سر راه حجاز و کربلا

 

ساربان گفتا به زین‌العابدین

کای امام و پیشوای ساجدین!

 

 

شهر محنت

آه! یاران! روزگارم، شام شد

نوبت شرح ورود شام شد

 

شام، شهر محنت و رنج و بلا

شام، یعنی سخت‌تر از کربلا

 

تماشای افق

در سر من، باز شور دیگر است

شام را امروز، صبح محشر است

 

آینه‌یْ اسلام را بشْکسته‌اند

شهر را از ذوق، آذین بسته‌اند

 

 

ملاقات منهال

در حدیث آمد ز «منهال»، ای عزیز!

این روایت بشْنو و اشکی بریز

 

گفت: آن هنگام کاندر شهر شام

اهل بیت مصطفی را شد مقام

 

مسجد جامع دمشق

روز آدینه یزید زشت‌نام

رفت سوی مسجد مشهور شام

 

داد فرمان، منبری بگْذاشتند

خود خطیبی را بر آن واداشتند

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×