دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
گریستم

دیشب برای خاطر مولا گریستم

بر زخم‌های پرپر آقا گریستم

 

با «یا حسین»­های دلم دم گرفته‌ام

وقتی به زیر خیمۀ مولا گریستم

 

گل نی

زانسوی کسی به شوقِ ری می‌آید

این سوی جنون از رگ و پی می‌آید

 

با دیدنِ خنجر دلِ زینب لرزید

از حادثه بویِ گُلِ نی می‌آید

کوتاه سروده
خطبۀ عاشورا

از کامِ خودت فشانده‌ای دریا را

بی دستی و تشنه‌کامی سقا را

 

تو شاهدِ ماجرای غربت هستی

این بار بخوان خطبۀ عاشورا را 

دانه‌های تسبیح

یکدم بیا و بنگر این خیلِ آشنا را

لبخند فکرِ خوبی است ... گریان مشو خدا را

 

پیمان گسستگانید! چون دانه‌های تسبیح

دیگر رها کنید این موسیقیِ ریا را

 

بر سر نیزه باش همسفرم

دست‌های توتکیه گاهم بود، دستت افتاد و پشت من خم شد سایه‌ات ازسر حسینت آه، سایه‌ات از سر حرم کم شد کهنه سرباز سرفراز حسین، تا که دیدم سرت شکسته شده باز محراب مسجد کوفه، پیش چشمان من مجسم شد

مدح حضرت معصومه (س)
زینب حضرت رضایی تو!

آمدی و بهشت را با خود

به دل این کویر آوردی

کوثرانه قدم زدی در شهر

خیرهای کثیر آوردی

 

قهرمان صبر

آفتاب آسمان مجد و رحمت زینب است

حامی توحید و قرآن و ولایت زینب است

 

درّ دریای فضیلت، عنصر شرم و عفاف

قهرمان عرصۀ صبر و شهامت زینب است

اضافه کن تو به نهج البلاغه خطبۀ عشق

بخوان برای خدا خطبه‌ات شنیدنی است و این حماسه به دست تو آفریدنی است بتاب بر شب این شهر یخ زده خورشید بگو که ماه تو بر نیزه نیز دیدنی است  

به مناسبت شهادت امام صادق (ع)
در غَمَش باز کربلا می‌سوخت

باز هم نوبتِ مدینه شد و

درغَمَش باز کربلا می‌سوخت

باز در کوچۀ بنی‌هاشم

خانه‌ای بین شعله‌ها می‌سوخت

به مناسبت شهادت امام صادق (ع)
وقت روضه دل تو زائر بود

کوچه کوچه مدینه لبریز از

عطر و بوی محمّدی شده است

به تن شهر بازگشته حیات

غرق در رفت وآمدی شده است

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×