دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
غنچۀ سرخ کرببلا

                  

چه کرده عدو با تو و حنجرت؟ که خون کرده قلب من و مادرت

 

چه کرده سه شعبه گلوی تو را؟ که پاشیده گردیده سرتاسرت

 

فرات تماشا

               

لب تشنه رفته آب به اینجا بیاورد یک مشک از فرات تماشا بیاورد ای نخل‌های حوصله طاقت بیاورید عبّاس رفته است که دریا بیاورد

 

حضرت علیٌّ الاصغر

             

یم فضل و عفاف و زهد و عصمت گوهر آورده

مه تابندۀ برج ولایت اختر آورده

 

نهال آرزوی یوسف زهرا بر آورده

عروس فاطمه امشب علیّ اصغر آورده

طبل رحیل

 

در یم دشت بلا، شاه شهید

                        داشت در درج حیا، دُرّی سفید

 

اختری تابنده از برج جلال

                        بدری امّا بود در صورت، هلال

 

صورت و معنی

«دُرّه‌التّاج» گرامی‌گوهران         آن سبک، در وزن و در قیمت، گران

 

«اَرفعُ المِقدار مِن کُلََّ الرّفیع»         «الشّفیعِ بن الشّفیعِ بن الشّفیع»

 

گل سرخ

من در سراسر تاریخ

نوباوه‌ای ندیده‌ام

جوجه کبوتر

آن جوجه کبوتر چه هنر داشت پرید

از لانه که بر بال پدر داشت پرید

 

یک آن، همۀ بال و پرش کامل شد

آن جوجه کبوتر که سه پر داشت پرید

تیزی پیکان

ای شعر از این آه نفس‌گیر بگو

از ظهر به خون خفتۀ تقدیر بگو

از حال علی‌اصغر اگر پرسیدند

از تیزی پیکان سرِ تیر بگو

تجربۀ بهار

غنچه شش ماهه‌ای که بار ندارد

چیدنش آن قدر افتخار ندارد

 

زود خزان شد گلی که در همه عمرش

تجربۀ دیدن بهار ندارد

چه سربلند

گرفته‌اند ز روی تو انشعاب زیاد

که ماه بودن تو داشت بازتاب زیاد

 

اگر به سن اباالفضل می‌رسیدی تو

یقین به سینه نمی‌زد دگر رباب زیاد

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×