دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
شبنم مرثیه

همین که جذبۀ چشم حسین دام گذاشت

مرا کشید به سمتش، «غلام» نام گذاشت

 

همین که شبنم مرثیه روی گونه نشست

به چشم‌های ترم دستی احترام گذاشت

 

پادشاه و گدا

همین که در محرم تو روضه ‌خوانده می‌‌شود

دل همه به کربلای تو کشانده می‌‌شود

 

فقط به مجلس حسین می‌‌شود به چشم دید

که پادشاه، پهلوی گدا نشانده می‌‌شود

 

مهمان زهرا

باز ده ‌شب می‌‌شوم بارانی از غم‌های تو

باز اشک گریه‌کن‌ها پای ماتم‌های تو

 

این دهه در خانه‌اش مهمان زهرا می‌‌شویم

مادرت بانی‌ست پایان محرم‌های تو

 

بهشت

فرقی ندارد که جهنم یا بهشت است

هرجا که می‌‌گویم حسین، آنجا بهشت است

 

هر روز از این روضه به آن روضه دویده

حق دارد آنکه گفته این دنیا بهشت است

 

روضۀ فاش از رخ مستور می‌‌گیریم ما

نان گرم روضه را از شور می‌‌گیریم ما

از تنور سرد دوزخ، نور می‌‌گیریم ما

 

سردر هر بیت، پرچم می‌‌زنیم از اشک خویش

آخر شیرین زبانی، شور می‌‌گیریم ما

 

خدام بی ادعا

سرتاسر محله‌مان غرق ماتم است

حرف از حسین و زینب و ماه محرم است

 

دیدم میان کوچه جوانی پر از شعور

حی علی الْعزا به لبش بود، غرق شور

 

مثل زمزم

ما در عزایت مثل زمزم گریه کردیم

گاهی شدید و گاه نم نم گریه کردیم

 

گاهی تک و تنها میان خلوت اما

اغلب میان روضه با هم گریه کردیم

 

سفرۀ حاتم

در صحن دل وزیده هوای محرمت

بر گوش جان رسیده صدای محرمت

 

ما بیقرار، منتظر روضه مانده‌ایم

اصلا تمام سال، فدای محرمت

 

خیر دو دنیا

ای بی کفن صدا بزن این بی پناه را

یک عمر را بگیر و بده یک نگاه را

 

با نوکری کسی که ترقی نکرده است

جز نوکری تو که به ما داد جاه را؟

 

ربنا آتنا امام حسین

مروه زینب، صفا امام حسین

کعبۀ بی منا، امام حسین

 

هست ذکر قنوت هر شب من

ربنا آتنا امام حسین

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×