- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۷/۰۱
- بازدید: ۱۵۰۳
- شماره مطلب: ۸۸۸۹
-
چاپ
مهمان زهرا
باز ده شب میشوم بارانی از غمهای تو
باز اشک گریهکنها پای ماتمهای تو
این دهه در خانهاش مهمان زهرا میشویم
مادرت بانیست پایان محرمهای تو
زیر خیمه راه از بیراهه روشن میشود
رشتۀ حبلالمتین ماست پرچمهای تو
از علاج دردهای من طبیبان عاجزند
چشم امیدم فقط مانده به مرهمهای تو
از قدیمیها شنیدم در میان روضهها
مرده زنده میشده از برکت دمهای تو
هرکسی روضه میآید پیشوازش میروی
جان نوکرها فدای خیر مقدمهای تو
کشتهمردههای تو روزی مسیحا میشوند
عالمی در حسرت عیسی بن مریمهای تو
ارزش گریه به تو، برگ امان محشر است
دلخوشیم آقا به این قدر مسلمهای تو
فیضی از این گریهها مقتلنویسان میبرند
شیخ جعفر، شیخ عباس و مقرمهای تو
میشود فیض شهادت را نصیب من کنی؟
میشود من هم شوم از خیل آدمهای تو؟
از سر نیزه ببین خیلی مزاحم میشوند
یک نفر دارد سر آزار محرمهای تو
ای سر بیتن! ببین خون بر دل سادات شد
آه! بر اهل حرم خرما و نان خیرات شد
-
حیف عباس، که توصیف به ظاهر بشود
محضر آب، دم از پاکی دریا نزنید
محضر خاک، دم از وسعت صحرا نزنید
تا زمانی که ندادید ضرر پای نگار
لاف بیهودۀ عاشق شدن اینجا نزنید
-
سزاوار گل، خندۀ خار نیست
سر خاک تو بی خبر آمدم
عزادارم و خون جگر آمدم
درست است بی بال و پر آمدم
به شوق تو اما، به سر آمدم
-
مصیبت نامه
ای سربلندی پیمبرها سر تو
تابیده مثل ماه بر دنیا، سر تو
رفتم تمام شهرها را با سر تو
دیدی رسیدم آخرش بالا سر تو
-
بر پای سفرۀ تو نشستیم یا حسن
پا از گلیم بیشتر انداخته گدا
وقتی به خاک پات، سر انداخته گدا
اطراف صحن بال و پر انداخته گدا
گر سوی گنبدت نظر انداخته گدا
مهمان زهرا
باز ده شب میشوم بارانی از غمهای تو
باز اشک گریهکنها پای ماتمهای تو
این دهه در خانهاش مهمان زهرا میشویم
مادرت بانیست پایان محرمهای تو
زیر خیمه راه از بیراهه روشن میشود
رشتۀ حبلالمتین ماست پرچمهای تو
از علاج دردهای من طبیبان عاجزند
چشم امیدم فقط مانده به مرهمهای تو
از قدیمیها شنیدم در میان روضهها
مرده زنده میشده از برکت دمهای تو
هرکسی روضه میآید پیشوازش میروی
جان نوکرها فدای خیر مقدمهای تو
کشتهمردههای تو روزی مسیحا میشوند
عالمی در حسرت عیسی بن مریمهای تو
ارزش گریه به تو، برگ امان محشر است
دلخوشیم آقا به این قدر مسلمهای تو
فیضی از این گریهها مقتلنویسان میبرند
شیخ جعفر، شیخ عباس و مقرمهای تو
میشود فیض شهادت را نصیب من کنی؟
میشود من هم شوم از خیل آدمهای تو؟
از سر نیزه ببین خیلی مزاحم میشوند
یک نفر دارد سر آزار محرمهای تو
ای سر بیتن! ببین خون بر دل سادات شد
آه! بر اهل حرم خرما و نان خیرات شد