دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
اذن زیارت

نوید وصل پدر را به کاروان می‌‌داد

به ماه، ماه سر نیزه را نشان می‌‌داد

 

رقیه تولیت آستان رأس شریف

به ماه، اذن زیارت در آسمان می‌‌داد

 

به میدان رفتن حر و شهادتش

چون گرفتی اذن حر از شاه دین

اسب همت تاخت در میدان کین

 

گفت با آن قوم بی دین جهول

این حسین باشد ز اولاد رسول

وضوی عشق

این جا که به نرخ جان بُوَد قیمت آب

بُرده است عطش از نظرم لذّت آب

 

تا تازه کنی وضوی عشق از خونم

تیر از گلویم بکش، مکش منّت آب

 

شب عاشورا و حرم حضرت رضا (ع)

 

در حریم رضوی بار دگر شور عزاست

کعبه‌ی عشق، عزادار غم عاشوراست

 

جاری از دیده‌ی زوّار رضا اشک غم است

روشن اندر کف خدّام رضا شمع عزاست

عبدالله بن حسن (ع)

 

سلام باد به عبداللَّه! آن صغیر دگر

 که بود در صدف کربلا یکى گوهر

 

تمام نور که بُد نور دیده‌ی زهرا

 تمام حُسن که بودش حسن یگانه پدر

اشک عزا

من دلم را به هواى تو نگه داشته‌ام

 کن قدم رنجه که جاى تو نگه داشته‌ام

 

ترسم از اشک غمت چشم من افتد از کار

 خانه‌اى را که براى تو نگه داشته‌ام

 

سلام بیشتر

 

در عزایت دیده گریان، سینه پُرجوشم، حسین!

 یک نیستان ناله دارم، گر چه خاموشم، حسین!

 

بار سنگین غمت را کآسمان نتوان کشید

 دست تقدیر اى عجب! بنهاده بر دوشم، حسین!

 

 

خیمۀ محرّم

خیمه زد تا که محرّم به عزاى تو، حسین!

 در سر مرد و زن افتاد هواى تو، حسین!

 

باز با یاد لب تشنه‌ات، ای چشمه‌ی فیض!

 موج در دیده زند اشک براى تو، حسین!

 

بند دهم
ترکیب بند عاشورایی استاد مشفق کاشانی

زینب، اسیر سلسلۀ نینوا ببین

اهل حرم، به رنج گران مبتلا ببین

بر خاندان خود، ستم ناروا ببین

 

«ای مونس شکسته‌دلان، حال ما ببین

      ما را غریب و بی‌کس و بی آشنا ببین»

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×