دسترسی سریع به موضوعات اشعار
ماه منجی
دوباره سایۀ ماه کریمی از سرم کم شد
به تعقیب رجب بودم که شعبان المعظم شد
سلام ای ماه شعبان، ماه منجی، ماه پشت ابر
که از مهرت ظهور حضرت قائم مسلّم شد
عاقبت عشق انتخابم کرد
لال بودم مرا زبان دادند
من افتاده را توان دادند
زیر خورشید گرم روز الست
مانده بودم که سایبان دادند
ببین که همچو ابوالفضل یک قمر آمد
صدا صدای اذان است دل به دریا زن
هوا هوای جنان است دل به دریا زن
نسیم حق چه وزان است دل به دریا زن
زمان شستن جان است دل به دریا زن
بزن دلت تو به دریا که شاه جان آمد
امیر عشق و وفا، صاحب الزمان آمد
پنهان چه از تو
بیمهر دوست این دل خرّم به ما نساخت
بی آفتاب، باغ دو عالم به ما نساخت
زین هم دمان که دور و برم چرخ میزنند
جز تیغ سر برهنۀ محرم به ما نساخت