- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۱۲/۱۶
- بازدید: ۲۴۷۹
- شماره مطلب: ۱۰۵۵
-
چاپ
پنهان چه از تو
بیمهر دوست این دل خرّم به ما نساخت
بی آفتاب، باغ دو عالم به ما نساخت
زین هم دمان که دور و برم چرخ میزنند
جز تیغ سر برهنۀ محرم به ما نساخت
درمان وداع دست طبیب است با مریض
تیغی بکش که وحشت مرهم به ما نساخت
باران اثر نکرد مرا غرق نیل کن
یعنی که این افاضۀ نمنم به ما نساخت
پنهان چه از تو، کشف و کرامات کردهایم
هم عشق ساخت با دل ما هم به ما نساخت
در سرزمین طب تب ما را علاج نیست
آب و هوای عیسی مریم به ما نساخت
هر نحوۀ فرار مرا صرف حبس کرد
ای دل سکون بگیر که این رم به ما نساخت
با دل نمیشود که به یک بیت سر نمود
مضمون این شکستۀ پر غم به ما نساخت
شعبان خوش است چون رمضان و رجب ولی
معنی بغیر ماه محرّم به ما نساخت
-
سلطان کربلا حسن است
دعای زندهدلان صبح و شام یا حسن است
که موی تیره و روی سپید با حسن است
حسین میشنوم هرچه یاحسن گویم
دو کوه هست ولی کوه بیصدا حسن است -
شور و شیرین
به یاد آن لب شیرین که مصطفی بوسید
ز پا درآورد آخر سرشک شور مرا
-
حاصل عمر
یک مصرع است حاصل عمری که داشتم:
یار آمد و گرفت و به بندم کشید و برد
-
بساط گریه
«تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزردۀ گزند مباد»
شنیدهام که گدا موج میزند به درت
سرای جود تو خالی ز مستمند مباد
پنهان چه از تو
بیمهر دوست این دل خرّم به ما نساخت
بی آفتاب، باغ دو عالم به ما نساخت
زین هم دمان که دور و برم چرخ میزنند
جز تیغ سر برهنۀ محرم به ما نساخت
درمان وداع دست طبیب است با مریض
تیغی بکش که وحشت مرهم به ما نساخت
باران اثر نکرد مرا غرق نیل کن
یعنی که این افاضۀ نمنم به ما نساخت
پنهان چه از تو، کشف و کرامات کردهایم
هم عشق ساخت با دل ما هم به ما نساخت
در سرزمین طب تب ما را علاج نیست
آب و هوای عیسی مریم به ما نساخت
هر نحوۀ فرار مرا صرف حبس کرد
ای دل سکون بگیر که این رم به ما نساخت
با دل نمیشود که به یک بیت سر نمود
مضمون این شکستۀ پر غم به ما نساخت
شعبان خوش است چون رمضان و رجب ولی
معنی بغیر ماه محرّم به ما نساخت