دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
مادر چهار پسر

روایت است که ام الائمّه النجبا

از این جهان فنا رفت سوی دار بقا

 

چو شام گشت سیه، روز در بر حیدر

که چون بزرگ کند کودکان بی‌مادر

اخلاص و یقین

ای گل گلزار اخلاص و یقین

بانوی کاخ شرف، امّ‌البنین

 

نام تو چون فاطمه بُد فاطمه

قدر تو معلوم باشد بر همه

 

پاره‌های دل

قصدی به جز فدا شدن و سوختن نداشت

جز این اگر که بود نشانی ز من نداشت

 

آنقدر مرد ساختمش تا در امتحان

یک نهر تشنه بود و غم خویشتن نداشت

زیارت

من دوست دارم اولیای این زمین را

یک لطف دیگر داده‌اند این سرزمین را

 

صدها گره وا می‌شود از کارهایم

وقتی زیارت می‌کنم امّ‌البنین را

تضمین اشعار جناب امّ‌البنین علیهماالسلام (یا لیت شعری)

امّ‌البنین همسر حبل‌المتین

از بعد عاشورای سالار دین

 

از سوز دل می‌گفت با مسلمین

 

لا تَدْعُوَنّی وَیْکَ اُمّ‌الْبَنین

تُذَکّرینی بِلیُوثِ الْعرین

تا عرش اعلا

من کیم روح ادب روح وفا روح یقینم

من کیم خدمتگزار هل اتی و یاو سینم

 

همسر خورشید هستم مادر ماه زمینم

من کیم من جانشین دخت ختم المرسلینم

لا تدعونی

ز هاشمیات زنی دل غمین

به پشت دیوار بقیع در زمین

 

نشسته می‌گفت به نسوان دین

با دل مجروحه و حال حزین

دُرّ کلام

تا مرا در حرم عاطفه راهم دادند

یک جهان مکرمت و عزت و جاهم دادند

 

یار خورشید ولا گشتم و ماهم دادند

سینه‌ای سوخته و ناله و آهم دادند

 

عرق فاطمی

خوشا به زینب کبری چه همدمی دارد

چه مونسی چه انیسی چه محرمی دارد

 

کسی که نوحه‌گر روضه‌ی علمدار است

کسی که از دم  چشمان خود یمی دارد

سنگ صبور

منم سنگ صبور لانه‌ی عشق

که بودم خانه‌دار خانه‌ی عشق

 

منم در بزم مظلومانه‌ی عشق

سرود نغز و جاویدانه‌ی عشق

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×