دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
با گریه‌های اوست که ما گریه‌کن شدیم

بی‌ مهر فاطمه دل ما ارزشی نداشت

بی‌ اشک‌های او گل ما ارزشی نداشت

 

با گریه‌های اوست که ما گریه‌کن شدیم

ورنه حیات باطل ما ارزشی نداشت

 

علت خلقت

آدم است او یا ملک؟ ماهیّتش معلوم نیست

گرچه مخلوق است، نوع خلقتش معلوم نیست

 

حضرت زهراست خود تفسیری از آیات قدر

آن شب قدری که حتی ساعتش معلوم نیست

 

عقیلۀ باوقار

کوهی شبیه عمۀ ما استوار نیست

مانند این عقیله کسی باوقار نیست

 

جدش نبی بود پدرش شاه اولی است

آیینه‌دار فاطمه بی اعتبار نیست

 

بی نهایت

مثل هر شب نگاه مادر من، خیره بر چارچوب در شده است

آن قدر خیره مانده یک نقطه، که نگاهش دوباره تر شده است

 

مادرم از گلایه‌ها سیر است، مادرم نوجوان ولی پیر است

مادرم بستری، زمین‌گیر است، مادرم دست بر کمر شده است

 

حمایت از مولا

در روز دهم چو شمع افروخته‌ای

در آتش بی‌کسی و غم سوخته‌ای

 

تا سر حد جان، حمایت از مولا را

از مادر خود فاطمه آموخته‌ای

آینۀ فاطمه‌

ای روح زلال! نور کوثر داری

تو عطر گل یاس پیمبر داری

 

در حجب و حیا آینۀ فاطمه‌ای

در وقت خطابه شور حیدر داری

شام عزا

بر خاک کربلاست اگر پیکر حسین

امشب رسیده است به کوفه سرحسین

 

ای آسمان بنال که از ظلم کوفیان

خاکستر تنور شده بستر حسین

 

ترکیب بند فتحعلی شاه قاجار (بند دوم)

گردون بسوخت ز آتش غم، جان فاطمه                 

شرمی نکرد از دل سوزان فاطمه

 

از تندباد کینۀ مروانیان دریغ                               

پژمرده گشت نوگل بستان فاطمه

برگزیدگان خدا

 

آنان‌ که برگزید ز عالم، خدایشان

دادند در خرابه‌ی ویرانه، جایشان

 

آن‌ها که بود درگهشان تکیه‌گاه خلق

خشت خرابه گشت، چرا متّکایشان؟

درس صبوری

ای زینب دیگر! که جگرسوخته‌ای

چو لاله ز داغ، رخ برافروخته‌ای

 

تو درس صبوری و فداکاری را

پیداست که از فاطمه آموخته‌ای

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×