دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ذبح عظیم

ای اشک معطّر شده از پلک محرّم

ای ریخته بر دامنم از چشمۀ زمزم

 

انداخته­‌ای بر جگرم سوز عطش را

جاری شده در سرخرگم خون محرّم

کوتاه سروده
شمار زخم‌ها افزونِ افزون

یکی دریا، یکی دریاچۀ خون

شمار زخم‌ها افزونِ افزون

 

محرم می‌زند آرام آرام

ز چشمان دوبیتی‌­هام بیرون

حرمت آیه‌­های قرآن

گریه کن تا غمت سبک بشود، گریه کن خیمه‌های ویران را

می‌دوانی کدام سوی زمین، چشم­‌های هنوز حیران را؟

 

خاک‌ها را که خون به دل کردند، آب را تا همیشه گل کردند

آتش کینه‌هایشان سوزاند، تکّه‌های دل بیابان را

دار عشق

 ما عمر خویش وقف خرابات کرده‌ایم

 از لطف باده کسب کمالات کرده‌ایم

 

 با میگسارها همه شب تا دم سحر

 با خالق یگانه مناجات کرده‌ایم

کوتاه سروده
حسینیۀ دشت

ابر آمد و گفت اشک نم نم با من

گل گفت که خون دل پر غم با من

 

باد آمد و گفت در حسینیۀ دشت

مداحی امسال محرم با من

هر که حسینی است خدا یار اوست

نام تو را جار زدم از ازل

ای پسر حضرت خیر العمل

 

نام شما مایۀ آزادگی است

حسن ختام غزل زندگی است

کوتاه سروده
عاشق تر از اویس قرن

ما را شهید اشک و محن آفریده‌اند

عاشق تر از اویس قرن آفریده‌اند

 

 امر خدای عزوجل بوده در ازل

 ما را برای سینه زدن آفریده‌اند

به مناسبت وفات حضرت خدیجه (س)
هوای رحلت او روضۀ محرم داشت

هنوز چهرۀ مکه غبار ماتم داشت

هنوز داغ ابوطالب آتش غم داشت

 

دل لطیف پیمبر غمین زهرا بود

به سینه درد و غم و غصه‌های عالم داشت

پینه بسته است روی پیشانیش

مرغ دل باز هم غزل خوان شد

پنجمین روزِ ماه شعبان شد

 

دو سه روزی به کربلا رفت و

حال آمد دخیل سلطان شد

پیش پایت سر خوبان دو عالم به سجود

ای که از طلعت تو شمس و قمر آشفته

شب پریشان شده، دامان سحر آشفته

 

جوهر از وسعت اوصافِ تو لب خشکیده

و به توصیف تو ارکان هنر آشفته

 

رحمه الواسعه‌ای، عرش خدا مسند توست

به کران تو بلندای نظر آشفته

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×