- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۹/۰۱
- بازدید: ۹۷۲
- شماره مطلب: ۴۷۸۴
-
چاپ
چراغ جاویدان
حریم کعبهی عشق است آستان حسین
محیط جوهر عشق خداست جان حسین
چراغ هیچ کس ار تا سحر نمیسوزد
جهانفروز بُوَد نور جاودان حسین
حدیث کرببلا نقش دفتر دلهاست
که تا ابد نشود کهنه، داستان حسین
بهار هر چمنى را خزان رسد از پى
ولى همیشه بهار است بوستان حسین
به حکم شرع، حرام است خوردن هر خاک
به غیر خاک شفابخش آستان حسین
هلال ماه محرّم دمید و بار دگر
به دشت ماریه زد خیمه، کاروان حسین
چه کاروان؟ همه مردان پاکباز و دلیر
چه کاروان؟ همه سرباز و جانفشان حسین
برادری چو ابوالفضل، یادگار على است
امیر لشکر و سقّاى کودکان حسین
در این زمین بلاخیز، زینب کبرى است
یگانه خواهر غمخوار و مهربان حسین
به کوى دوست چو تنها نمیسزد رفتن
خوش است کودک شش ماهه، ارمغان حسین
شبان تیره، چراغ حریم اهل الله
بُوَد فروغ رخ اکبر، آن جوان حسین
حسین، زادهی زهراست میهمان؛ صد آه!
که کوفیان دغایند میزبان حسین
منافقین همه از آب، کامیاب ولى
کنار آب روان، تشنه خاندان حسین
کسى به اهل و نسب فخر میتواند کرد
که هست همچو «مؤیّد» ز دودمان حسین
-
نخل دین
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
-
تجسّم غربت
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
-
لطف بى کرانه
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بستهایم دل
امشب که جلوهگر شده خورشید طلعتش
-
ساقۀ عرش
سرچشمۀ خیر و برکات است حسین
معراج صلات و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقۀ عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
چراغ جاویدان
حریم کعبهی عشق است آستان حسین
محیط جوهر عشق خداست جان حسین
چراغ هیچ کس ار تا سحر نمیسوزد
جهانفروز بُوَد نور جاودان حسین
حدیث کرببلا نقش دفتر دلهاست
که تا ابد نشود کهنه، داستان حسین
بهار هر چمنى را خزان رسد از پى
ولى همیشه بهار است بوستان حسین
به حکم شرع، حرام است خوردن هر خاک
به غیر خاک شفابخش آستان حسین
هلال ماه محرّم دمید و بار دگر
به دشت ماریه زد خیمه، کاروان حسین
چه کاروان؟ همه مردان پاکباز و دلیر
چه کاروان؟ همه سرباز و جانفشان حسین
برادری چو ابوالفضل، یادگار على است
امیر لشکر و سقّاى کودکان حسین
در این زمین بلاخیز، زینب کبرى است
یگانه خواهر غمخوار و مهربان حسین
به کوى دوست چو تنها نمیسزد رفتن
خوش است کودک شش ماهه، ارمغان حسین
شبان تیره، چراغ حریم اهل الله
بُوَد فروغ رخ اکبر، آن جوان حسین
حسین، زادهی زهراست میهمان؛ صد آه!
که کوفیان دغایند میزبان حسین
منافقین همه از آب، کامیاب ولى
کنار آب روان، تشنه خاندان حسین
کسى به اهل و نسب فخر میتواند کرد
که هست همچو «مؤیّد» ز دودمان حسین