مشخصات شعر

وداع با کعبه

ای مُحرمان مَحرم، بار سفر ببیندید

احرام حج خونین، بار دگر ببندید

 

من خود خلیل عشق و، چاووش کربلایم

چاووش کربلا را، بار سفر ببندید

 

عشق خدای خواند، ما را به حج برتر

دامان عشقبازی، نک بر کمر ببندید

 

ما را رضای جانان، اصل است و غیر از این نوع

از آن چه او نخواهد، باید نظر ببندید

 

بر پرده‌های محمل، آیات خون نویسید

بر گردن شترها، زنگ خطر ببندید

 

در حجره‌های جنّت، ماییم و لعل حوران

از حجر دل بگیرید، چشم از حجر ببندید

 

هر کس شهید ما شد، جاوید زنده ماند

با پنجۀ شهادت، بر مرگ، در ببندید

 

در پیش تیغ و پیکان، جان را به کف بگیرید

وز سوز تشنه‌کامی، زخم جگر ببندید

 

ای دختران معصوم! دل از پدر بگیرید

ای مادران مظلوم! چشم از پسر ببندید

 

تقدیر ما «مؤیّد»! چون نیست جز شهادت

هرگز نمی‌توانید، دست قدر ببندید

 

وداع با کعبه

ای مُحرمان مَحرم، بار سفر ببیندید

احرام حج خونین، بار دگر ببندید

 

من خود خلیل عشق و، چاووش کربلایم

چاووش کربلا را، بار سفر ببندید

 

عشق خدای خواند، ما را به حج برتر

دامان عشقبازی، نک بر کمر ببندید

 

ما را رضای جانان، اصل است و غیر از این نوع

از آن چه او نخواهد، باید نظر ببندید

 

بر پرده‌های محمل، آیات خون نویسید

بر گردن شترها، زنگ خطر ببندید

 

در حجره‌های جنّت، ماییم و لعل حوران

از حجر دل بگیرید، چشم از حجر ببندید

 

هر کس شهید ما شد، جاوید زنده ماند

با پنجۀ شهادت، بر مرگ، در ببندید

 

در پیش تیغ و پیکان، جان را به کف بگیرید

وز سوز تشنه‌کامی، زخم جگر ببندید

 

ای دختران معصوم! دل از پدر بگیرید

ای مادران مظلوم! چشم از پسر ببندید

 

تقدیر ما «مؤیّد»! چون نیست جز شهادت

هرگز نمی‌توانید، دست قدر ببندید

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×