- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۱۱/۲۸
- بازدید: ۲۴۶۲
- شماره مطلب: ۲۳۵۱
-
چاپ
ای صبا از ما بگو با کربلا
کربلا لبریز عطر یاس شد
نوبت جانبازی عباس شد
بازوانش مرگ را بیتاب کرد
تیغهای تشنه را سیراب کرد
تاکنون عباسها را دیدهای
بوسهای از دست آنها چیدهای
بنگر این مستان آتش خورده را
بازوان تیر و ترکش خورده را
ای صبا از ما بگو با کربلا
ای نماز ما به خاکت مبتلا
تا به کی دور از تو در خود سوختن
چشم بر راه نسیمت دوختن
یا جنون کن راه خود را باز کن
یا مرا آمادۀ پرواز کن
بر سر نی زلف ما را تاب ده
ماهیان را رخصت گرداب ده
آنچنان کن تا نماند بر زمین
از وجودم غیر آهی آتشین
-
دو رکعت غم
من نمیدانم که در روز نبرد
داغ اکبر با دل لیلا چه کرد
یاد کن از آفتاب نیمروز
یک دو رکعت در غم اکبر بسوز
-
آخرین ققنوس
آه! از آن ساعت که طفل تشنهلب
لب گشود از خنده در اوج طلببلبلان چَهچَه ز ماتم میزنند
روز و شب از کربلا، دم میزنند -
فدای دو دست اباالفضل
دل من فدای دو دست اباالفضل
به قربان چشمان مست اباالفضل
ربود از همه ساقیان گوی سبقت
به چوگان دل، ناز شست اباالفضل
-
شور جنون
محرم ماه الفت با جنون است
چراغ کوچههایش بوی خون است
محرم حرمت خون است و خنجر
تلاطم میکند حنجربه حنجر
ای صبا از ما بگو با کربلا
کربلا لبریز عطر یاس شد
نوبت جانبازی عباس شد
بازوانش مرگ را بیتاب کرد
تیغهای تشنه را سیراب کرد
تاکنون عباسها را دیدهای
بوسهای از دست آنها چیدهای
بنگر این مستان آتش خورده را
بازوان تیر و ترکش خورده را
ای صبا از ما بگو با کربلا
ای نماز ما به خاکت مبتلا
تا به کی دور از تو در خود سوختن
چشم بر راه نسیمت دوختن
یا جنون کن راه خود را باز کن
یا مرا آمادۀ پرواز کن
بر سر نی زلف ما را تاب ده
ماهیان را رخصت گرداب ده
آنچنان کن تا نماند بر زمین
از وجودم غیر آهی آتشین