- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۳/۲۹
- بازدید: ۸۵۶۱
- شماره مطلب: ۱۷۶۵
-
چاپ
به مناسبت آغار ماه رمضان
جز کربلا این دل تمنایی ندارد
ما را در این شب ها تمنا مینویسند
مجذوب وصف و وصل لیلا مینویسند
من قطرهای ناچیزم اما مطمئنم
آخر مرا هم پای دریا مینویسند
اصلاً چه بهتر که مرا هم چند سالی
کلب نگهبان همین جا مینویسند
ایل و تبارم را که نوکر مینویسند
ایل و تبارت را که آقا مینویسند
امشب برای ما کمی باران بخواهید
هر آنچه میگویی همان را مینویسند
این طاق نصرتها که بالا رفته ما را
پروازهای رو به بالا مینویسند
چشم من و دست کریمت مهربانا
امشب صدایت میزنم من یا ابانا
موجم که دارم میل طوفانی شدن را
حین شعف پاره گریبانی شدن را
با سائلت بودن دگر از یاد بردم
من آرزوهای سلیمانی شدن را
مثل تمام کوچهها این قلب ما هم
دارد تمنای چراغانی شدن را
اصلاً مرا هم پای این ریسه ببندید
دارم سرِ آیینه بندانی شدن را
آقا به جان خاک پایت قصد کردم
از نو بنا سازم مسلمانی شدن را
از نیمۀ شعبان و مهمانت گرفتیم
اذن دخول ماه مهمانی شدن را
حتی به شوق لیله القدرش ندادیم
این حال خوبِ نیمه شعبانی شدن را
تو لیله القدری و خورشید زمینی
تو آخرین تیر امیرالمومنینی
وقتی تو اینجایی بیا معنا ندارد
آقا کجا هستی کجا معنا ندارد
بیماری ما غفلت از یاد نگار است
دور از طبیبان هم دوا معنا ندارد
من که گناهم را کمی هم کم نکردم
در معصیت این حرفها معنا ندارد
تو وعدۀ صدق خدا هستی و اینقدر
آقا بیا ... آقا نیا ... معنا ندارد
ای مهربانتر از پدر مادر چه گویم
بی تو رسیدن به خدا معنا ندارد
باید که نوکر سوی اربابش بیاید
از ما به تو لفظ بیا معنا ندارد
وقتی تو از دست دلم راضی نباشی
یا ربنا یا ربنا معنا ندارد
نگذار بین غفلت کبری بمانیم
باید میان غیبت کبری بمانیم
باید فراق و سوختن باشد همیشه
در به دری از مرد و زن باشد همیشه
پیغمبرانه دلبری کن مثل اینکه
باید اویسی در قرن باشد همیشه
آوارۀ صحرا نماییدم چه باک است
مجنون اگر دور از وطن باشد همیشه
بی یوسفش تا کی دمادم چشم یعقوب
دلخوش به بوی پیرهن باشد همیشه
من خواستم ذکر نمازم تا دم مرگ
یا بن الحسن یا بن الحسن باشد همیشه
اصلاً میان ما دو تا باید همیشه
حرف حسینِ بی کفن باشد همیشه
امشب سخن از جمکران جایی ندارد
جز کربلا این دل تمنایی ندارد
-
مسیح آل محمد، مسیح زهرایی
پَرِ شکسته به بالا نمیرسد هرگز
تلاش میکند اما نمیرسد هرگز
کبوتری که هوایی نشد در این وادی
به آسمان تمنا نمیرسد هرگز
-
دست لیلا بهار آورده
در بهاران چمن درست شود
عشق با سوختن درست شود
روی قلبم حسین بنویسید
تا عقیق یمن درست شود
-
خرمافروش، یکشبه خنجرفروش شد (به مناسبت شهادت جناب مسلمبنعقیل)
از اعتبار حُرمَتِ گفتارهایشان
مغرب شکست بیعتِ بسیارهایشان
یک پیرزن فقط به سَفیرت پناه داد
ماندم چه شد تعارف و اصرارهایشان؟
به مناسبت آغار ماه رمضان
جز کربلا این دل تمنایی ندارد
ما را در این شب ها تمنا مینویسند
مجذوب وصف و وصل لیلا مینویسند
من قطرهای ناچیزم اما مطمئنم
آخر مرا هم پای دریا مینویسند
اصلاً چه بهتر که مرا هم چند سالی
کلب نگهبان همین جا مینویسند
ایل و تبارم را که نوکر مینویسند
ایل و تبارت را که آقا مینویسند
امشب برای ما کمی باران بخواهید
هر آنچه میگویی همان را مینویسند
این طاق نصرتها که بالا رفته ما را
پروازهای رو به بالا مینویسند
چشم من و دست کریمت مهربانا
امشب صدایت میزنم من یا ابانا
موجم که دارم میل طوفانی شدن را
حین شعف پاره گریبانی شدن را
با سائلت بودن دگر از یاد بردم
من آرزوهای سلیمانی شدن را
مثل تمام کوچهها این قلب ما هم
دارد تمنای چراغانی شدن را
اصلاً مرا هم پای این ریسه ببندید
دارم سرِ آیینه بندانی شدن را
آقا به جان خاک پایت قصد کردم
از نو بنا سازم مسلمانی شدن را
از نیمۀ شعبان و مهمانت گرفتیم
اذن دخول ماه مهمانی شدن را
حتی به شوق لیله القدرش ندادیم
این حال خوبِ نیمه شعبانی شدن را
تو لیله القدری و خورشید زمینی
تو آخرین تیر امیرالمومنینی
وقتی تو اینجایی بیا معنا ندارد
آقا کجا هستی کجا معنا ندارد
بیماری ما غفلت از یاد نگار است
دور از طبیبان هم دوا معنا ندارد
من که گناهم را کمی هم کم نکردم
در معصیت این حرفها معنا ندارد
تو وعدۀ صدق خدا هستی و اینقدر
آقا بیا ... آقا نیا ... معنا ندارد
ای مهربانتر از پدر مادر چه گویم
بی تو رسیدن به خدا معنا ندارد
باید که نوکر سوی اربابش بیاید
از ما به تو لفظ بیا معنا ندارد
وقتی تو از دست دلم راضی نباشی
یا ربنا یا ربنا معنا ندارد
نگذار بین غفلت کبری بمانیم
باید میان غیبت کبری بمانیم
باید فراق و سوختن باشد همیشه
در به دری از مرد و زن باشد همیشه
پیغمبرانه دلبری کن مثل اینکه
باید اویسی در قرن باشد همیشه
آوارۀ صحرا نماییدم چه باک است
مجنون اگر دور از وطن باشد همیشه
بی یوسفش تا کی دمادم چشم یعقوب
دلخوش به بوی پیرهن باشد همیشه
من خواستم ذکر نمازم تا دم مرگ
یا بن الحسن یا بن الحسن باشد همیشه
اصلاً میان ما دو تا باید همیشه
حرف حسینِ بی کفن باشد همیشه
امشب سخن از جمکران جایی ندارد
جز کربلا این دل تمنایی ندارد