دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
پرسش سوزان

لب تشنه‌ام از سپیده آبم بدهید

جامی ز زلال آفتابم بدهید

 

من پرسش سوزان حسینم، یاران

با حنجرۀ عشق جوابم بدهید

 

لبیک زلال

 

دیروزت اگر رو به قتال آوردیم

در پاسخ تو زبان لال آوردیم

 

امروز به خیمه گاه آن دعوت ناب

صد علقمه لبیک زلال آوردیم

 

جواب بابا

 

آن جمله چو بر زبان مولا جوشید

از نای زمانه  نعرۀ  لا جوشید

 

تنها ز گلوی اصغر شش ماهه

خون بود که در جواب بابا جوشید

 

لبیک

 

آن دم که به سوی رزمگه باره کشید

آن نعرۀ عاشقی دگر باره کشید

 

لبیک گلوی کودک شش ماهه

خون بود که تا ستاره فواره کشید

 

کدام لاله؟

 

هر دم که ز کار زار بر می‌گردی

شوریده و بی قرار برمی گردی

 

این بار کدام لاله‌ات پرپر شد

که این گونه شکسته وار بر می‌گردی؟

 

جویبار قرآن

آن نی که بر آن خشک نیستان می‌خورد

آب از لب جوی لب و دندان می‌خورد

 

لب تشنه ز جویبار قرآن می‌خورد

می‌خورد فراوان و فراوان می‌خورد

 

فرجام

فرجام دل پریش را می‌دانست

خونخواری زخم نیش را می‌دانست

 

همسایۀ نخل‌ها که شد، فهمیدند

او قصۀ مرگ خویش را می‌دانست

مرد کوفه

با خویش نه لشکر، نه سپاه آورده

دو طفل عزیز و بی گناه آورده

 

در کوفه ز بس مرد ندیده مسلم

ناچار به پیرزن پناه آورده

میوۀ نوبر

گیرم که شده تمام ره طی، برگرد

خونت شده شرط دادن ری، برگرد

 

گر وعده تو را میوۀ نوبر دادند

نوبر سر اصغر است بر نی، برگرد

نور خدا

بیاور با خودت نور خدا را

تجلی‌های مصباح‌ الهدی را

 

به ‌پا کن کربلایی در دل ما

تو که تا شام بردی کربلا را

 

خورشید به خون تپیده

در وسعت شب سپیده‌‌ای آه کشید

خورشید به خون تپیـده‌ای آه کشید

 

آن لحظه که زینب به اسارت می‌رفت

بـر نیـزه ســر بریـده‌ای آه کشید

 

یا صاحب الزمان (ع)

 

به اشک‌های آن پدر که بی پسر شده بیا

به گریه‌‌های دختری که بی پدر شده بیا

 

به آن شهید پاره‌تن که بی‌کفن رها شده

به نـالـه‌های مادران خونجگـر شده بیا

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×