الا ای ماه شعبان! ماه احمد را تماشا کن جمال بی‌مثال حیّ سرمد را تماشا کن

در اقطاع زمین خلد مخلّد را تماشا کن محمّـد را محمّد را محمّد را تماشا کن  

کشتی شکست خوردۀ موج فرات‌ها!

ارکان آسمان به تو دارد ثبات‌ها

ای مبتدا بهِ همۀ خیرها حسین!

ای منتهی الیهِ تمام نجات‌ها

این حسینی است که حق دلبر جانانۀ اوست

بحر عصمت صدف گوهر یکدانۀ اوست

این همان شمع شبستان ولایت که زعشق

شمع ایوان فلک سوخته پروانۀ اوست

می‌آیی و لیلا شده مجنون عطر و بوی تو دستی به رویت می‌کشد، یک دست بر گیسوی تو

نه بر نمی‌دارد کسی یک لحظه چشم از روی تو یک چشم زینب بر حسین، آن چشم دیگر سوی تو

بخند تا که لبت لعل مستدام شود

جمال چهرۀ تو، چون مه تمام شود

صدای گریه‌ات انگار بانک تکبیر است

که نخل خم شدۀ عشق در قیام شود

روی سر سایۀ رحمان و رحیم افتاده

به سوی کوچۀ دل راه کریم افتاده

میکده باز شده مستی‌ام آغاز شده

بر مشام دل دیوانه شمیم افتاده

نذر تو کردم دلم را، مولای من ! بار دیگر از کوچه باغ دل من، ای روح آیینه بگذر امروز، روز بهشت است، عطر تو می‌بارد از عرش از عطر ناب حضورت، شد آفرینش معطر  

ای همۀ کون و مکان مست تو

قوّت و قدرت همه در دست تو

ای نَفَسَت آیۀ توحید ما

عزّت و حکمت همه پا بست تو

وقتی که آمدی به جهان عشق پا گرفت

آزادگی و عزت و غیرت بها گرفت

روزی که شمس طلعت رویت طلوع کرد

نورش تمام ارض و سما را فرا گرفت

مژده ای دل که دگر سوم شعبان آمد

پیک شادی ز بر حضرت جانان آمد

مژده ای دل که برای دل غمدیدۀ ما

هدهد خوش خبر از نزد سلیمان آمد

من که هستم سائلى بر خوان انعام شما

از ازل شیرین شده کام من از نام شما

اینکه من دیوانه باشم آن هم از عشق خدا

بوده در آغاز خلقت حُسن اقدام شما

چه زود شستی از آن دست‌های زیبا دست کشید از سر دنیایت آرزوها دست

شب ولادت تو قلب مادرت لرزید و داد حال عجیبی برای بابا دست