دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
به روى گنبد خضرا کبوترى شده‌ام...

دوباره مطلع شعرم شده سلام شما

بلال طبع لطیفم شده غلام شما

 

دوباره رد شده‌اى از کنار و گوشۀ شهر

دوباره گم شده‌ام بین ازدحام شما

 

به هرطرف که نسیم عبایتان بوزد

بلند مى‌شوم آقا به احترام شما

روی این دوشت حسین و روی آن دوشت حسن

چشم تا وا می‌کنی چشم و چراغش می‌شوی مثل گل می‌خندی و شب بوی باغش می‌شوی شکل «عبدالله»ی و تسکین داغش می‌شوی می‌رسی از راه و پایان فراقش می‌شوی غصه‌اش را محو در چشم سیاهت می‌کند خوش به حال «آمنه» وقتی نگاهت می‌کند

هر آنچه بود و هر آنچه که هست می‌بخشد

کریم آنچه بیارد به دست، می‌بخشد

هر آنچه بود و هر آنچه که هست می‌بخشد

 

ز پا فتادی اگر، یا حسن بگو بنگر

چگونه  رتبۀ شاهی به پست می‌بخشد

 

همه آمادۀ لبیک به ارباب شویم

کاش پایِ دلِ ما هم به نوایی برسد

اربعینی، حرمی، کرب و بلایی برسد

 

آری آقاتر از آنی تو که راهم ندهی

دارم امید که از دوست ندایی برسد

 

خاک پای همه زوّارِ تو روی چشمم

این غباری است که از تازه هوایی برسد

کربلای رضا

سر آن سر که افتد به پای رضا دل آن دل که دارد هوای رضا رضای خدا گر طلب می‌کنی دلا! رو طلب کن رضای رضا

آرزوی کربلا

کاروان ها یک به یک رفتند سوی کربلا دیدی آخر ماند بر دل آروزی کربلا

همچو بیداران بیدل در میان خاک و خون کی شود جانم بگیرد رنگ و بوی کربلا

کربلا کشتی آزادی

حزن سنگین صفر یک لحظه خنثی می‌شود

با قدم‌های نگارم قد غم تا می‌شود

 

قد غم‌ها تا شد و تا سرزمین کاظمین

مرغ دل پرواز کرد و عشق پیدا می‌شود

می‌زند زانو که رسمت را بیاموزد، علی!

 یا علی! این کیست می‌آید شتابان سوی تو؟ با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟

آمده پیش تو تا مشق سپه‌داری کند تا به سبک «حیدر»ی تمرین کرّاری کند

تقدیم به جناب حر بن یزید ریاحی
نور شد و نیلوفر

 

عاقبت جان تو در چشمۀ مهتاب افتاد

پیچشت داد خدا، در نفست تاب افتاد

 

نور در کاسۀ ظلمت‌زدۀ چشمت ریخت

خواب از چشم تو ای شیفتۀ خواب افتاد

 

کارَت از پیلۀ پوسیده به پرواز کشید

عکس پروانه برون از قفس قاب افتاد

 

غدیر صحنۀ اوج ولایت است

چو شهر علم نبی گشت در علی بشود

بدا به حال هرآن کس که بر علی بشود

 

غدیر صحنۀ اوج ولایت است ببین

پیمبر آمده از هر نظر علی بشود

امشب سفر کرب و بلا می‌خواهم

تا ملائک همگی دور علی چرخیدند حاجیان را ز ارادت به علی سنجیدند

حاجیانی که همگی منتظر حق بودند در بر احمد مختار، علی را دیدند

به مناسبت روز عرفه
یا حسین ابن علی عشق، دعای عرفه است

کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات

دست ما را برساند به دعای عرفات

 

موسی من تو به دنبال کدامین خضری؟

گوشۀ چشم تو ابری است پر از آب حیات

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×