دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
خون می‌چکد در رقص خنجرها

چه می‌خوانند این سان آتشین بر نیزه‌ها سرها

چه آهنگی است این؟ خون می‌چکد در رقص خنجرها

 

یقینی سرخ در تاریکی تردید جاری شد

دوباره لاله گون شد لاله گون شد باغ باورها

مدح حضرت علی اکبر (ع)
شبیه رحمت محض است خَلقاً و خُلقاً

خوشا دلی که فقط زیر پای او باشد

 میان شادی و غم مبتلای او باشد

 

 خوشا سری که هواخواه خدمتش باشد

 شبانه روز فقط در هوای او باشد

 

 خوشا دلی که به فرمان عقل عاشق شد

 و خواست لحظه به لحظه برای او باشد

 

سلام علی قلب الزینب الصبور
زینب سرش شکسته ولی سرشکسته نیست

با دست بسته است، ولی دست بسته نیست

زینب سرش شکسته ولی سرشکسته نیست

 

هرچند سربه زیر، ولی سرفراز بود

زینب قیام کرده چون از پا نشسته نیست

 

زینب اسیر نیست، دو عالم اسیر اوست

اورا اسیر قافله خواندن، خجسته نیست

پس حسین دگر به ذاتی تو

ای لسانت لسان پیغمبر

وی بیانت بیان پیغمبر

 

ای زمانت شبیه رستاخیز

در دهانت زبان پیغمبر

مدح امام حسین (ع)
پسرخواندۀ زمین

قرار بود که با آب و گل عجین بشوی برای اینکه سفالینه‌ای گلین بشوی

 

پیاله‌ای بشوی با شراب‌های مگو و بعد هم‌دهن رب‌العالمین بشوی

مدح حضرت عباس (ع)
با عشق تو ارامنه پیوند می‌خورند

ذکر تو اهلِ تزکیه را مست می‌کند

حتی ردیف و قافیه را مست می‌کند

بلخ و حجاز و قونیه را مست می‌کند

در ری به اشک، قرنیه را مست می‌کند

خاتم انگشترت عباس شد

 

السلام ای بانوی والا تبار

فاطمه ام‌البنین، روح وقار

 

کوکب برج ولایت نام توست

یک جهان حجب وحیا درجام توست

مدح حضرت زینب (س)
اکسیر اشک روضه‌تان مس طلا کند

 در واژه‌های شعر تو دیدم وقار را

حُجب و حیای فاطمی این تبار را

 

با تیغ خطبه فاتح صفین کوفه‌ای

مولا سپرده دست شما ذوالفقار را

درددل با امام حسین (ع)
گریه‌کن‌هاى تو را قلب مصفا دادند

قبله تا طاق دو ابروى تو را کم دارد

چون نمازی است که انگار خدا کم دارد

 

همۀ خلق سر سفرۀ تو مهمانند

کرم سفرۀ تو باز گدا کم دارد

کوتاه سروده
الـقـلبُ لَدَیک

با هر نفسی کـه میکِشم در هرگاه از مولد خویش تـا دم قربانگـاه

با هـر ضربان قلب خود می‌گویم: الـقـلبُ لَدَیک یـا أبـاعَبـــدالله

خاتم انگشترت عباس بود

 

السلام ای بانوی نیکو سرشت

فاطمه ام‌البنین یاس بهشت

 

نور حق شد از جمالت منجلی

بعد زهرا یار و غمخوار علی

شعر جدید سید مجتبی ربیع نتاج
به فدای علم و مشک علمدار حسین

تا سحر روزیِ یکسال چو تقدیر شود

نکند محضر لطفت نرسم ... دیر شود

 

ما گدایان شما بوده  نه جای دگریم

حاجت خویش کجا جز در این خانه بریم؟

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×