دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
یا حسین بن على ادرکنى

بر سر کوى تو با راز و نیاز

 به نیاز آمده‌ام اى همه ناز!

 

بارها گفته و می‌گویم باز

 یا حسین بن على! ادرکنى

نام دشمن شکن

 

اى غریبى که تو را در دل عالم، وطن است!

 هر کجا انجمنى هست ز داغت سخن است

 

انبیا را ز لب خشک تو دل، آب شده است

 اولیا را سخن تشنگی‌ات بر دهن است

 

مهمان یک‌شبه

اى عرش و فرش، سفره‌ی احسانت! اى حسین!

 سر سوده هر چه هست به سامانت، اى حسین!

 

مهمان کربلا که شدى تشنه‌لب شهید

 عالم شدند ریزه‌خور خوانت، اى حسین!

 

 

آفتاب شرق

اى دعاى عرفات آیه‌ای از عرفانت!

 انبیا مست ز عطر چمن ایمانت

 

صمدیّت همه دم جلوه کند از حرمت

 بشریّت همه جا ریزه‌خور احسانت

 

سوگند

اسیر عشق توام بر ولاى تو سوگند!

خداى عشق منى؛ بر خداى تو سوگند!

 

شهید و شاهد پاینده‌ی زمان‌هایى

به هر زبان که ستاید ثناى تو سوگند!

 

گواه دوستى

اى که نور مهر و ماهى! دوستت دارم حسین!

 مظهر لطف الهى؛ دوستت دارم حسین!

 

هستى من را خدا با مهر تو پیوسته است

 یا بخواهى یا نخواهى، دوستت دارم حسین!

 

قبلۀ هستى

حسین قبله‌ی هستى بُوَد؛ سلام بر او!

 که هر چه هست گذارند احترام بر او

 

على الدّوام رسد چون که فیض او همه را

 سلام عالم و آدم على الدّوام بر او!

 

 

پیوند محبّت

دل جز به تو بستگى ندارد

 کز هجر تو خستگى ندارد

 

از نار جحیم جز به مهرت

 عالم، ره رستگى ندارد

 

میلاد عطش

 

باز پیوند دل و صبر گسستم با اشک

 باز پیمانه‌ی پندار شکستم با اشک

 

باز در پرده‌ی اخلاص نشستم با اشک

 باز در خانه‌ی دل پنجره بستم با اشک

 

عاشق کربلا

من گدایم، گداى حسینم

 مستحقّ عطاى حسینم

 

عشق او مایه‌ی سوز و سازم

 روى او قبله‌گاه نیازم

از غلامى او سرفرازم

 چاکرى بر سراى حسینم

 

راه توبه

 

اى برترین گواه، خداى یگانه را!

 دارى از آن یگانه هزاران نشانه را

 

تو متّصل به مبدأ فیضىّ و تا معاد

 دریاى رحمت تو نبیند کرانه را

خورشید بى‌زوال

 

اى یکّه‌تاز عرصه‌ی صبر و رضا! حسین!

 وى رهنماى قافله‌ی کربلا! حسین!

 

جان رسول و نور دل بضعه الرّسول!

 خون خدا و زاده‌ی خون خدا! حسین!

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×