دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
نغمۀ داوود

به لبت غیر ثنا گفتن معبود نبود

در صدای تو به جز نغمۀ داوود نبود

 

راه افتادی و من پشت سرت می‌گفتم

تازه داماد حرم، رفتن تو زود نبود

حقیقت عزّت حسینی

دوباره دارد سرم هوایت، دلم امیدت، لبم نوایت

من و توسّل به دست هایت، تو و ترحّم به بینوایت

 

من و نشستن سر مسیرت، عزیز نرگس منم اسیرت

اسیر چشمان دلپذیرت، فقیر یک لحظه اعتنایت

شیدایی قاسم

ای عمو من پسر فاتح جنگ جملم

نوۀ شیر خدا، ساقی جام عسلم

داده حق، تحت غمت سلطنت لم یزلم

عاشقِ کشته شدن، برسر عهد ازلم

 

خدا مرا بکشد

نماز، پشت سر تو چه عالمی دارد

نظر به چشم تر تو چه عالمی دارد

 

ز خواب ناز گذر کردن و تماشای

نیایش سحر تو چه عالمی دارد

 

روضۀ عطش

بدون تو ‌امید ما سراب می‌شود، بیا

تمام شهر بر سرم خراب می‌شود، بیا

 

برای حضرتت بگو که مادرت دعا کند

دعای مادر تو مستجاب می‌شود، بیا

مجنون بی جوشن

کاری به دشت لاله و گلشن ندارم

آواره‌ام، جز روضه‌ات مأمن ندارم

 

من دوستت دارم، بخوان از اشک‌هایم

از روسیاهی جرئت گفتن ندارم

تیر تماشا

ای علی جان چه شده، قامت تو تا خورده

نازنینم چقدر بر بدنت پا خورده

 

روی جسمت چقدر تیر و سنان می‌بینم

اینهمه زخم گران بر دل بابا خورده

 

عضوهای اربأ اربایت پدر را پیر کرد

یوسف من چاه را با نیزه‌ها حس کرده‌ای

پنجۀ ناپاک صدها گرگ را حس کرده‌ای

 

چشم‌هایم را تماشای تو غافلگیر کرد

عضوهای اربأ اربایت پدر را پیر کرد

علم افتاده و ساقی بی دست

ای غریبان جهان منتظرت

همه دل سوختگان منتظرت

 

مرتضی ندبه برایت خواند

فاطمه سینه زنان منتظرت

لب خشکیده‌ات فرات حیات

ای که دادی به دست ما پرچم

با غمت کرده‌ای مرا همدم

 

لطف خود را بیا و افزون کن

تا شوم با غم دلت محرم

بیا اباصالح

به بزم ماتم جدّت، بیا اباصالح

شده محرّم جدّت، بیا اباصالح

 

شعار صبح ظهور تو یالثارات است

به زیر پرچم جدّت، بیا اباصالح

بیشتر...

می‌شود هر روز اشکم در عزایت بیشتر

سوختم از روضه‌ات از‌های‌های ت بیشتر

 

می‌روم دنبالت‌ اما از حرم‌های شما

می‌رود تا کربلایت رد پایت بیشتر

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×