دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
سنگ صبور

حسین، راه نجات از هجوم طوفان‌هاست

حسین، ساحل آرامش پریشان‌هاست

 

فقط نه محرم درد دل مسلمان‌هاست

حسین، سنگ صبور تمام انسان‌هاست

 

قطره‌ای از دریاها

سال تا سال اگر یاد تو را کم داریم

باز خوب است که یک ماه محرّم داریم

 

باز خوب است غمت هست وگرنه با ما

غم صاحب نفسی نیست، اگر هم داریم

معنی والای حسین

عقل، سرگشته و حیران معمّای حسین

نرسد دست تخیّل به بلندای حسین

 

گره از بغض کسی وا نشود جز با اشک

اشک حلّال معمّاست، معمّای حسین

یازده ماهی به امّید محرّم زنده‌اند

اهل هیئت خوب می‌فهمند حال خوب را

فرق بین اشک خوب و اشک نامرغوب را

 

یازده ماهی به امّید محرّم زنده‌اند

عاشقند از کل سال این ماه شهرآشوب را

ز شیرخوار تو شرمنده‌اند هاجرها

سروده‌ایم به عشقت اگرچه دفترها

هنوز مانده که درکت کنند باورها

 

به رغم قدّ بلندش، هنور کوتاه است

نمی‌رسند به پایت، خیال منبرها

عاشقی شیوۀ رندان بلاکش باشد

عشق هر قدر هم آسان بشود، سخت‌تر است

هر چه از وسعت آن شرح شود مختصر است

 

روی منبر، دم از ایثار زدن، کاری نیست

که عمل کردن و برخاستن از جا هنر است

ساغر کوثر

هر که سودای رخ ماه تو در سر دارد

بی گمان در دل خود مهر پیمبر دارد

 

تن به طوفان زدنت در دل دریای خطر

ارث نابی ست که ذریۀ حیدر دارد

بساط چای و تکیه

پلاک و داربست و شال و پرچم بساط چای و تکیه، اندکی غم

چنان سرگرم بودم با رفیقان نفهمیدم تو را ماه محرم

قصیدۀ آتش

هنوز می‌چکد از چشم آسمان آتش زمین و هر چه در آن می‌کشد فغان آتش صدای طبل عزا بین کوچه می‌پیچد دوباره سنج و دهل بسته بر دهان آتش  

گفتند که...

گفتند که با تو هیچ کس کار نداشت گفتند که راه شام هم خار نداشت

گفتند دروغ بوده آن شب، ‌اما دیدیم چه شد، خرابه دیوار نداشت

 

دردانه

دردانه‌ترین پسر علی اصغر بود آرام دل پدر علی اصغر بود

مردانه به جانبازی بابا می‌رفت تیر‌ آمد و چون سپر علی اصغر بود

 

عرش می‌پیچد به خود از آه و سوز کاروان

مطلع الفجر است یا تابیده قرآن روی نی کاین چنین افتاده آتش در نیستان روی نی؟

 

عرش می‌پیچد به خود از آه و سوز کاروان باد می‌پیچد به موهای پریشان روی نی

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×