دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
به مناسبت ولادت امام حسین (ع)
عشق تو، معشوق تو، عاشق تویی

دل مشرّف شد به درگاه حضور

روح چون مِی گشت و تن شد چون بلور

 

کلّمینی زارِ عرفانی شدم

برکۀ پاک مسلمانی شدم

ختم روزگار

چشم مرا به وادی تو آفتاب زد

اشک آمد و حجاب به چشم پرآب زد

 

خون شد دل پیالۀ آب از سر نشاط

در پرتو جمال تو باید شراب زد

سیل

همچو گل در ره تو جامه دران خواهم شد

یا صبا گشته به هر گوشه دوان خواهم شد

 

ساقیا خانه‌ات آباد مرا نیز بساز

بعد از این واقعه آباد بُتان خواهم شد

جا به جا

دلبر کمند خویش فکند و مرا گرفت

زلفش رسید باز مرا دست و پا گرفت

 

بر زلف او نوشته که یا ایها العزیز

یعنی مرا برای رضای خدا گرفت

آیین رویا

دل در دلم نیست از شوقت ای ماه

این چه زمینی است؟ آه از دلت آه

 

با خیمه بر کَن، یا نوحه سر کن

یا سوی یثرب، یا سوز جانکاه

قند و بادام

خواب عاشق به سحر نزدیک است

این پریشان چه قدر نزدیک است

 

خواب دیدم گل سر دارم من

رفت تعبیر پدر نزدیک است

زیر زبان

فریادها چو راه سفرها کشیده‌اند

شب‌ها کشیده‌اند، سحرها کشیده‌اند

 

سنگینی‌ام به قدر دو تا بوسه مانده است

وزن مرا نسیم سحرها کشیده‌اند

ربِّ آب

گریه‌ها حلقه شده پا به رکابش کردند

کِل کشان اهل حرم مرد ربابش کردند

 

بی زره آمده از بس که شجاعت دارد

کس حریفش نشد و زود جوابش کردند

ذبح دعا

جز زخم ما که عرض دوا را نگه نداشت

کس آبروی تیغ شما را نگه نداشت

 

در آرزوی زلف تو میلم کشیده شد

دیشب دلم که حد دعا را نگه نداشت

برای تو

سنگ نگین اگر بتراشم برای تو

باید که از جگر بتراشم برای تو

 

طوف سرت به شیوۀ حُجّاج جایز است

پس واجب است سر بتراشم برای تو

کربلا سوخت دلم را و به خود راه نداد

بر ندارند ز پای تو بزرگان سر را

حاش لله که گذاریم ره اکبر را

 

سینه‌ات خوب نخواهد شد از این گریۀ من

آب بستن نتوان قبر علی‌اصغر را

جولان

به عشق روی تو این روزها جوان شده‌ام

همان که خواست دل خوب تو همان شده‌ام

 

از این به بعد خودم اشک روضه‌ات هستم

ز بس که نام تو را ازبرم روان شده‌ام

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×