- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۱/۱۹
- بازدید: ۱۸۸۱
- شماره مطلب: ۱۰۵۷
-
چاپ
جولان
به عشق روی تو این روزها جوان شدهام
همان که خواست دل خوب تو همان شدهام
از این به بعد خودم اشک روضهات هستم
ز بس که نام تو را ازبرم روان شدهام
ز ترس هجر تو خود را به هر دری زد دل
به من مگو که به وصل تو بدگمان شدهام
ملائک تو مرا عالمانه میبویند
شناختم نفست را و عطر دان شدهام
به سر چراغی اشکم چه سکهها که نریخت
ز دو دهانه بصبر، صاحب دکان شدهام
ز چاکهای قفس باغ میدود به درون
ز سطر سطر قفس تازه روضهخوان شدهام
بر این مسافر بیدل هزار حج بنویس
ز بس که دل زکفم رفته کاروان شدهام
ببین به سینۀ معنی دهد ملک جولان
منم که تحت لوای تو آسمان شدهام
-
سلطان کربلا حسن است
دعای زندهدلان صبح و شام یا حسن است
که موی تیره و روی سپید با حسن است
حسین میشنوم هرچه یاحسن گویم
دو کوه هست ولی کوه بیصدا حسن است -
شور و شیرین
به یاد آن لب شیرین که مصطفی بوسید
ز پا درآورد آخر سرشک شور مرا
-
حاصل عمر
یک مصرع است حاصل عمری که داشتم:
یار آمد و گرفت و به بندم کشید و برد
-
بساط گریه
«تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزردۀ گزند مباد»
شنیدهام که گدا موج میزند به درت
سرای جود تو خالی ز مستمند مباد
جولان
به عشق روی تو این روزها جوان شدهام
همان که خواست دل خوب تو همان شدهام
از این به بعد خودم اشک روضهات هستم
ز بس که نام تو را ازبرم روان شدهام
ز ترس هجر تو خود را به هر دری زد دل
به من مگو که به وصل تو بدگمان شدهام
ملائک تو مرا عالمانه میبویند
شناختم نفست را و عطر دان شدهام
به سر چراغی اشکم چه سکهها که نریخت
ز دو دهانه بصبر، صاحب دکان شدهام
ز چاکهای قفس باغ میدود به درون
ز سطر سطر قفس تازه روضهخوان شدهام
بر این مسافر بیدل هزار حج بنویس
ز بس که دل زکفم رفته کاروان شدهام
ببین به سینۀ معنی دهد ملک جولان
منم که تحت لوای تو آسمان شدهام