دسترسی سریع به موضوعات اشعار
سوم محرم؛ قرص نان تصدق
اگر چه زخمی و خاموش و سر جدا آورد
تو را برای من از عرشِ نی، خدا آورد
تو را به روی طبق، روی دستهای بلند
برای گرمی این بزم بینوا آورد
سوم محرم؛ عمو کجاست؟
محلههای یهودی ز خارها پُر بود
میان کوچه به زحمت به عمهاش میگفت
کمی مواظب من باش بین نامَحرم
چه حرفها که در این ازدحام پیچیده
سه نقطه
گنجشک پر، جبریل پر، بابا سه نقطه
من پر، تو پر، هرکس شبیه ما سه نقطه
عمه نه، عمه بالهایش پر ندارد
حالا بماند در خرابه تا سه نقطه
سوم محرم؛ سری شبیه عمو
شاید که خواب دیدهام، این سر خیالی است
اما نه خواب هم که بود باز هم عالی است
مهمان من قدم به سر چشم ما گذار
هر چند دست سفرۀ این طفل خالی است