دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
بهار گم شده

آهم برای آینه داری که گم شده است

یاری که گم شده است، دیاری که گم شده است

 

تقویم‌ها خزان به خزان زرد می‌شوند

در جستجوی بوی بهاری که گم شده است

 

تجلّی پروردگار

فردا که بر فراز نِی افتد گذارمان

حیرت‏فزای طور شود، جلوه‏زارمان

 

فردا که کهکشان تجلّی ا‌ست، نیزه‏‌ها

گَردش کند زمین و زمان بر مدارمان

 

طاووس و یوسف

و چشم ابری من بر کویر خواهد ماند

همیشه جملۀ نعم‌الامیر خواهد ماند

 

چقدر فرصت پرواز، آسمان خالی

و پشت میله کبوتر اسیر خواهد ماند

 

از سلالۀ بهار

خواب دیده‌ام پرندگان پلید می‌شوند

وقتی از ظهور عشق، ناامید می‌شوند

 

برگ برگ سیب‌هایمان کبود می‌شوند

سروها پر از شکوفۀ شهید می‌شوند

از ندبه تا سمات

در افق سر می‌زنی، خورشید را داری به دست

از فراسوی زمان، از آسمان دور دست

 

در افق سر می‌زنی بر هودج رنگین‌کمان

برقی از خشم خدا بر ذوالفقارت می‌نشست

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×