دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
شعر ناصرالدین شاه قاجار دربارۀ امام حسین (ع)

عشق بازی کار هر شیاد  نیست                        

این شکار، دام هر صیاد نیست

 

عاشقی را قابلیت لازم است     

طالب حق را حقیقت لازم است  

نفرین به «شمر» و «ابن زیاد» درون من

تو زنده‌ای، برای خودم گریه می‌کنم

در مجلس عزای خودم گریه می‌کنم

 

پیچیده بانگ سرخ و رسای تو در زمین

بر مرگ بی صدای خودم گریه می‌کنم

کوتاه سروده
روزگار بد

نه سلامی

نه امضایی

نه عکسی

 

کاشکی شمر قصه من بودم...

پشت امواج آبی اروند، می‌فرستیم قاصدک‌ها را

خبری نیست درد دل داریم، بپذیرید نذری ما را

 

توی شعرم هنوز عاشوراست، ساعتش روی عصر خوابیده

مرد می‌خواهم اینکه بردارد، از بلندای نیزه سرها را

 

قرآن ناطق

بگـذار گـریـه، درد دلـم را  دوا کـنـد        چشمـم نـظـر  بـه قـافـلـۀ کـربـلا  کـنـد 

 

مـــاه مـحــــرم آمــده   تــا آفـتـاب هــــم         هــر بـامـــداد،  دیـده بـه انـدوه  وا کـنـد

شمر تعزیه

غرق خون وقت صحنۀ آخر بین گودال داشت جان می‌داد با نفس‌های گرم و بی رمقش دل حضار را تکان می‌داد

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×