دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
کنار تربت زهرا

ز دست غم نشد شب‌ها بخوابم

به قبرم می‌روم تنها بخوابم

 

عزیزان در بقیع دفنم نمایید

کنار تربت زهرا بخوابم

مشرق آفتاب

کم‌کم طلوع می‌کند از مشرق آفتاب

شهر مدینه باز پر از شور و زمزمه است

 

مثل همیشه آمده‌ در گوشۀ بقیع

یک مادر شهید که هم‌نام فاطمه است

دنبالۀ کربلا

غم، سازِ دل حجازی‌ات شد مادر

هنگامۀ سرفرازی‌ات شد مادر

 

دنبالۀ کربلای من، خاک بقیع

میدان حماسه‌سازی‌ات شد مادر

انارستان

اشک تو بقیع را انارستان کرد

آفاق مدینه را نگارستان کرد

 

گفتند که عباس تو در اوج عطش

از آب گذشت و کارِ کارستان کرد

شمع شعله‌ور

السّلام ای گوهر دریای نور

السّلام ای بحر گوهر زای نور

 

السّلام ای رهرو نور الهدیٰ

السّلام ای همسر شیر خدا

خداحافظ

خداحافظ ای چشم گریان چو ابر

خداحافظ ای چار تصویر قبر

 

خداحافظ ای خاک‌های بقیع

شب و روز محنت‌فزای بقیع

بیت‌الحزن

بازگشتم با غم و محنت قرین

یادم آمد از غم امّ‌البنین

 

شد ز دشت کربلا چون باخبر

بیت‌الاحزان در بقیعش شد مقر

قبور

اینجا قبور لاله‌های باغ دین است

اینجا به دل از غصه آه آتشین است

 

اینجا بقیع و بقعۀ او آفتاب است

این جا مزار حضرت امّ‌البنین است

باید اینجا حرم درست کنند

باید اینجا حرم درست کنند

چار تا مثل هم درست کنند

 

با امام حسن سزاوار است

چند باب‌الکرم درست کنند

 

با طلا دور مرقد سجاد

بیتی از محتشم درست کنند

ترکیب بند حضرت زینب (س)، بند پنجم

ماه از دل شکستۀ خواهر خبر گرفت

مثل هلال خم شد و نام صفر گرفت

 

وقت سفر رسید و کسی آب هم نریخت

پشت کبوتری که غریبانه پر گرفت

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×