دسترسی سریع به موضوعات اشعار
لذت مستانه
در خشکسالیام به گلستان رسیدهام
قحطی زده به رحمت باران رسیدهام
عمری است غرق لذت مستانه بودهام
امشب ببین که زار و پشیمان رسیدهام
بیشتر یاد لب عطشان سقا میکنم
هر زمان افطار خود با آب که وا میکنم
دیدههایم را فقط از اشک دریا میکنم
علت بیچارگیام را خودم فهمیدهام
کم سحرها با خدای خویش نجوا میکنم
به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان
سوگند بر سجادۀ خانم رقیه
فعل مرا دیدی ولی چیزی نگفتی
بنده همان بنده، خدا مثل همیشه
از ما توسل از تو لطف و دستگیری
آقا همان آقا، گدا مثل همیشه
به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان
کنون وقت گریه است، زینب بیا
الهی به این بنده فرصت بده
به توفیق بر نفس رخصت بده
الهی، کمیلی، ابوحمزهای
مرا با مناجات عادت بده
دیگر از سوز و نوایم خبری نیست که نیست
دیگر از سوز و نوایم خبری نیست که نیست
دیگر از صدق و صفایم اثری نیست که نیست
در مناجات سحر ادعیه بال و پر ماست
بهر رفتن به سما بال و پری نیست که نیست