- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۹/۰۱
- بازدید: ۵۵۶۴۳
- شماره مطلب: ۹۳۰۷
-
چاپ
میان روضههایت چشم گریان دوست داری
شنیدم سینهزنها را پریشان دوست داری
میان روضههایت چشم گریان دوست داری
همین اشک و همین دستی که میکوبم به سینه
همین یعنی تو نوکر را کماکان دوست داری
«احب الله من فی قلبه حبک»، از این رو
مسیحی را محرم چون مسلمان دوست داری
اگر خادم، اگر شاعر، اگر مداح باشد
تو نوکر را به هرجا، با هر عنوان دوست داری
عزادار تو از هر کشوری باشد عزیز است
ولی آقا کجا را قدر ایران دوست داری؟
مگر اینکه خودم از راه برگردم و گرنه
تو هرجوری که باشم حتی الامکان دوست داری
اگر گفتم فدایت میشوم، مرد است و قولش
بمیرم پیش چشمان تو الآن؟ دوست داری؟
شبی دیدم به خواب، اذن حرم دادی و گفتی:
شنیدم کربلا و کنج ایوان دوست داری
-
این اشکها آبی است بر دوزخ
یادت میآید زیر پرچم گریه کردیم؟
هرجا حسین گفتند، در دم گریه کردیم
تا کربلا رفتیم و با هم روضه خواندیم
تا کربلا رفتیم و با هم گریه کردیم
-
زیره به کرمان
شدم کبوتر صحن تو، پر در آوردم
نبین پیاده شدم زائرت، سرآوردم
پیاده آمدنم عشق نیست، من تنها
ادای جمعی از عشاق را درآوردم
-
زهرای محترم
امشب به جز معصومه نامی در سرم نیست
یعنی برای عشق و مستی هیچ کم نیست
من شعر میگویم برایش، این فضیلت
حتی میان شعرهای محتشم نیست
میان روضههایت چشم گریان دوست داری
شنیدم سینهزنها را پریشان دوست داری
میان روضههایت چشم گریان دوست داری
همین اشک و همین دستی که میکوبم به سینه
همین یعنی تو نوکر را کماکان دوست داری
«احب الله من فی قلبه حبک»، از این رو
مسیحی را محرم چون مسلمان دوست داری
اگر خادم، اگر شاعر، اگر مداح باشد
تو نوکر را به هرجا، با هر عنوان دوست داری
عزادار تو از هر کشوری باشد عزیز است
ولی آقا کجا را قدر ایران دوست داری؟
مگر اینکه خودم از راه برگردم و گرنه
تو هرجوری که باشم حتی الامکان دوست داری
اگر گفتم فدایت میشوم، مرد است و قولش
بمیرم پیش چشمان تو الآن؟ دوست داری؟
شبی دیدم به خواب، اذن حرم دادی و گفتی:
شنیدم کربلا و کنج ایوان دوست داری