مشخصات شعر

تکبیر عاشورا، صدو ده بار حیدر

در چنتۀ دل هرچه می‌شد عشق، روکرد

ظرف دل ما را بلورین چون سبو کرد

 

این لطف معشوقانۀ آقای ما بود

با عاشقی ناچیز میل گفتگو کرد

 

با غمز‌ه‌ای رسوای عالم کرد ما را

اما به کوی عشق صاحب آبرو کرد

 

تا آمدم بر خویش، دیدم دل ندارم

در بیدلی تصویری از آن روز روکرد

 

دیدم تنزل یافته عرش الهی

در برکه‌‌ای که یار ما در آن وضو کرد

 

پیغام حق این است، محبوب خدا شد

هرکس که قلبش را حریم حب او کرد

 

او کیست؟ بیرق‌دار حق تا روز محشر

سلطان امیرالمؤمنین، حق است حیدر

 

دیدم غدیری را که مولا سرفراز است

«من کنت مولا» پرچمش در اهتزاز است

 

زهرا بنازد بر امیرالمؤمنینش

او مست دیدار و علی هم غرق ناز است

 

بر هر دعایی پاسخ لبیک ‌آید

باب اجابت بر دعای خیر باز است

 

اکمال دین حق به نام مرتضی شد

گویا که مهر یا علی پای جواز است

 

احمد زند آوا: الا یا اهل العالم

این حیدر است و میر و آقای حجاز است

 

بهر قبول زحمت راه رسالت

لبیک آغاز ولایت را نیاز است

 

حب علی را هرکه دارد در دل خویش

در بارگاه قرب، صاحب امتیاز است

 

او کیست؟ بیرق‌دار حق تا روز محشر

سلطان امیرالمؤمنین، حق است حیدر

 

حقت سلامت می‌رساند یا محمد

خیل ملک تمحید خواند یا محمد

 

دست علی را گر نگیری روی دستت

راه تو نیمه‌کاره ماند یا محمد

 

ابلاغ وحدانیت حق است حیدر

او بار بر منزل رساند یا محمد

 

هرکس که بر پیشانیش نام علی خورد

حق را شفیع خود بداند یا محمد

 

هر شیعه‌اش را تا کنار حوض کوثر

آرد سر سفره نشاند یا محمد

 

گو منکرش را وای بر حالش خدا هم

از رحمتش او را براند یا محمد

 

 او کیست؟ بیرق‌دار حق تا روز محشر

سلطان امیرالمؤمنین، حق است حیدر

 

تا پای جان پابند مولای غدیرم

لبیک گو بر میر و آقای غدیرم

 

با لطف او دریای طوفانی عشقم

از بیکران‌ها تا به پهنای غدیرم

 

گر مسلم دین رسول الله هستم

از شیعیان با حکم و امضای غدیرم

 

«از وال من والاه» حبش روزیم شد

مجنون صهبای تولای غدیرم

 

با این وضوح محض در بیعت گرفتن

عمری است در فکر معمای غدیرم

 

دلمرده بودم با صد و ده بار یاهو

سرزنده از هوی مسیحای غدیرم

 

او کیست بیرق‌دار حق تا روز محشر

سلطان امیرالمؤمنین، حق است حیدر

 

 

شد خلق دنیا با صد و ده بار حیدر

بالاتر از بالا، صد و ده بار حیدر

 

در کارزار و جلوۀ کشف الکروبی

ذکر لب طاها صد و ده بار حیدر

 

باشد گواهم تربت خونین حمزه

تسبیح الزهرا صد و ده بار حیدر

 

ثارالهی تثبیت در کرببلا شد

تکبیر عاشورا، صدو ده بار حیدر

 

تهلیل حجاج حسینی از لبان

شهزادۀ لیلا، صد و ده بار حیدر

 

بر روی سربند ابوفاضل نوشته

حق یار سقا، با صدو ده بار حیدر

 

 

 

او کیست؟ بیرق‌دار حق تا روز محشر

سلطان امیرالمؤمنین، حق است حیدر

 

روزی نیاید دلبر ما غم ببیند

یک لحظه‌ای در زندگی ماتم ببیند

 

سر تا کمر با چاه درد دل نماید

خود را ز بس که بی کس و همدم ببیند

 

یا استخوانی در گلویش باشد عمری

یا خار در چشمان پر شبنم ببیند

 

خاکم به سر با دست بسته بین کوچه

یک چادر خاکی در این عالم ببیند

 

یا رب زبانم لال آن روزی نیاید

ناموس خود را بین نامحرم ببیند

 

گفت آن یهودی با یقینی غرق ‌ایمان

آن قدرت اله را چو در ماتم ببیند

 

او کیست؟ بیرق‌دار حق تا روز محشر

سلطان امیرالمؤمنین، حق است حیدر

 

تکبیر عاشورا، صدو ده بار حیدر

در چنتۀ دل هرچه می‌شد عشق، روکرد

ظرف دل ما را بلورین چون سبو کرد

 

این لطف معشوقانۀ آقای ما بود

با عاشقی ناچیز میل گفتگو کرد

 

با غمز‌ه‌ای رسوای عالم کرد ما را

اما به کوی عشق صاحب آبرو کرد

 

تا آمدم بر خویش، دیدم دل ندارم

در بیدلی تصویری از آن روز روکرد

 

دیدم تنزل یافته عرش الهی

در برکه‌‌ای که یار ما در آن وضو کرد

 

پیغام حق این است، محبوب خدا شد

هرکس که قلبش را حریم حب او کرد

 

او کیست؟ بیرق‌دار حق تا روز محشر

سلطان امیرالمؤمنین، حق است حیدر

 

دیدم غدیری را که مولا سرفراز است

«من کنت مولا» پرچمش در اهتزاز است

 

زهرا بنازد بر امیرالمؤمنینش

او مست دیدار و علی هم غرق ناز است

 

بر هر دعایی پاسخ لبیک ‌آید

باب اجابت بر دعای خیر باز است

 

اکمال دین حق به نام مرتضی شد

گویا که مهر یا علی پای جواز است

 

احمد زند آوا: الا یا اهل العالم

این حیدر است و میر و آقای حجاز است

 

بهر قبول زحمت راه رسالت

لبیک آغاز ولایت را نیاز است

 

حب علی را هرکه دارد در دل خویش

در بارگاه قرب، صاحب امتیاز است

 

او کیست؟ بیرق‌دار حق تا روز محشر

سلطان امیرالمؤمنین، حق است حیدر

 

حقت سلامت می‌رساند یا محمد

خیل ملک تمحید خواند یا محمد

 

دست علی را گر نگیری روی دستت

راه تو نیمه‌کاره ماند یا محمد

 

ابلاغ وحدانیت حق است حیدر

او بار بر منزل رساند یا محمد

 

هرکس که بر پیشانیش نام علی خورد

حق را شفیع خود بداند یا محمد

 

هر شیعه‌اش را تا کنار حوض کوثر

آرد سر سفره نشاند یا محمد

 

گو منکرش را وای بر حالش خدا هم

از رحمتش او را براند یا محمد

 

 او کیست؟ بیرق‌دار حق تا روز محشر

سلطان امیرالمؤمنین، حق است حیدر

 

تا پای جان پابند مولای غدیرم

لبیک گو بر میر و آقای غدیرم

 

با لطف او دریای طوفانی عشقم

از بیکران‌ها تا به پهنای غدیرم

 

گر مسلم دین رسول الله هستم

از شیعیان با حکم و امضای غدیرم

 

«از وال من والاه» حبش روزیم شد

مجنون صهبای تولای غدیرم

 

با این وضوح محض در بیعت گرفتن

عمری است در فکر معمای غدیرم

 

دلمرده بودم با صد و ده بار یاهو

سرزنده از هوی مسیحای غدیرم

 

او کیست بیرق‌دار حق تا روز محشر

سلطان امیرالمؤمنین، حق است حیدر

 

 

شد خلق دنیا با صد و ده بار حیدر

بالاتر از بالا، صد و ده بار حیدر

 

در کارزار و جلوۀ کشف الکروبی

ذکر لب طاها صد و ده بار حیدر

 

باشد گواهم تربت خونین حمزه

تسبیح الزهرا صد و ده بار حیدر

 

ثارالهی تثبیت در کرببلا شد

تکبیر عاشورا، صدو ده بار حیدر

 

تهلیل حجاج حسینی از لبان

شهزادۀ لیلا، صد و ده بار حیدر

 

بر روی سربند ابوفاضل نوشته

حق یار سقا، با صدو ده بار حیدر

 

 

 

او کیست؟ بیرق‌دار حق تا روز محشر

سلطان امیرالمؤمنین، حق است حیدر

 

روزی نیاید دلبر ما غم ببیند

یک لحظه‌ای در زندگی ماتم ببیند

 

سر تا کمر با چاه درد دل نماید

خود را ز بس که بی کس و همدم ببیند

 

یا استخوانی در گلویش باشد عمری

یا خار در چشمان پر شبنم ببیند

 

خاکم به سر با دست بسته بین کوچه

یک چادر خاکی در این عالم ببیند

 

یا رب زبانم لال آن روزی نیاید

ناموس خود را بین نامحرم ببیند

 

گفت آن یهودی با یقینی غرق ‌ایمان

آن قدرت اله را چو در ماتم ببیند

 

او کیست؟ بیرق‌دار حق تا روز محشر

سلطان امیرالمؤمنین، حق است حیدر

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×