- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۶/۰۱
- بازدید: ۱۷۷۲
- شماره مطلب: ۷۷۹۶
-
چاپ
حسین کعبۀ عشق است
انیس خاطر عاشق، نگاه معشوق است
اسیر دام بلا در پناه معشوق است
اگر وصال میسر نشد یقین دارم
مزار سوخته دل بین راه معشوق است
دمی که شه پر پروانه سوخت، دانستم
که این نشانۀ یک سوز آه معشوق است
به وقت گریه فقط لرزشی به شانه مبین
که شانه لحظۀ غم تکیهگاه معشوق است
به تاری از سر گیسو هزار دل! چه عجب؟
که این ستون کمی از سپاه معشوق است
حسین کعبۀ عشق است و من به طوف حسین
به دین عشق خدایم، اله معشوق است
اگر که تربت ما کربلا شود، چه شود؟
که خاک کرببلا قتلگاه معشوق است
به سینههای محبان سلام باید داد
که قلب گریه کنان بارگاه معشوق است
-
صلابت حیدری
تاج امامت است به روی سر شما
خیل ملائکند به دور و بر شما
قربان چهرهات که تجلی مصطفاست
قربان آن صلابت چون حیدر شما
-
پسر سوم زهرای تو، عبّاس شده
سحر مکه صفای دگری پیدا کرد
ناله سوخته دلها، اثری پیدا کرد
کعبه میخواست که دل را ز بتان پاک کند
دید فرزند خلیل و جگری پیدا کرد
-
آیههای کوثر
برخیز ای جوان! سر خود بر زمین مکش
تو زخم دیدهای، پر خود بر زمین مکش
ای مادریتر از همه، کم دست و پا بزن
پهلو شبیه مادر خود بر زمین مکش
-
خسوف قمر
عدهای بی سر و پا دور و برش خندیدند
پاسخ ناله و سوز و جگرش، خندیدند
مادری بود و جوان مرگ شد و آخر کار
همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند
حسین کعبۀ عشق است
انیس خاطر عاشق، نگاه معشوق است
اسیر دام بلا در پناه معشوق است
اگر وصال میسر نشد یقین دارم
مزار سوخته دل بین راه معشوق است
دمی که شه پر پروانه سوخت، دانستم
که این نشانۀ یک سوز آه معشوق است
به وقت گریه فقط لرزشی به شانه مبین
که شانه لحظۀ غم تکیهگاه معشوق است
به تاری از سر گیسو هزار دل! چه عجب؟
که این ستون کمی از سپاه معشوق است
حسین کعبۀ عشق است و من به طوف حسین
به دین عشق خدایم، اله معشوق است
اگر که تربت ما کربلا شود، چه شود؟
که خاک کرببلا قتلگاه معشوق است
به سینههای محبان سلام باید داد
که قلب گریه کنان بارگاه معشوق است