- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۳۸۴۱
- شماره مطلب: ۷۳۱۵
-
چاپ
کعبۀ دل
بوی بهشت میوزد از کربلای تو
ای کشتهای که جان دو عالم فدای تو
دیوانهوار، آمدهام تا به قتلگاه
وقتی به استغاثه شنیدم، صدای تو
نقدینهای که داشتم از اشک و خون دل
تقدیم کرد، دیده به گنبدنمای تو
در حیرتم چه شد که نشد آسمان، خراب
وقتی که شنید ناله واقربتای تو
خورشید و ماه و جن و ملک خون گریستند
وقتی میان لجۀ خون بود جای تو
رفتی به پاس حرمت کعبه به کربلا
شد کعبه حقیقی دل، کربلای تو
اجر هزار عمره و حج در طواف توست
ای مروه و صفا به فدای صفای تو
با گفتن «رضا به قضائک» به قتلگاه
شد متحد، رضای خدا با رضای تو
تا با نماز خوف تو گردد قبول حق
شد سجدهگاه اهل یقین خاک پای تو
تو هر چه داشتی به خدا دادی ای حسین
فردا خداست جل جلاله جزای تو
اندر منا ذبیح یکی بود و زنده رفت
ای صد ذبیح کشته شده در منای تو
برخیز باز بر سر نی آیهای بخوان
ای من فدای آن سر از تن جدای تو
خون خداست خون تو و جز خدای نیست
ای کشته خدا، به خدا خون بهای تو
ما را خشوع بندگی آموز، چون خداست
در مجلس عزای تو صاحب عزای تو
سائل چو دید کفِّ کریم تو گریه کرد
ای کائنات، بندۀ خوان عطای تو
ما را هم ای حسین، گدایی حساب کن
آخر کجا رود، به جز این در گدای تو
آنجا که حد ممکن و واجب بود، تویی
ای منتهای اوج بشر، ابتدای تو
دست دعا بر آر «ریاضی» که شد قبول
در بارگاه قدس حسینی دعای تو
-
کعبه و کربلا
نبی ما محمد گاه گاهی
به اقلیم یمن بودش نگاهی
ندانم اندر آن صحرا چه دیدی
کزو بوی خدا را میشنیدی
-
در ولادت پیشوای آزادگان امام حسین (ع)
آمد آن عید همایون فر فرخ دستور
که زمین غرق نشاط است و زمان موج سرور
همه ذرات جهان رقص کنان چرخ زنان
همه آفاق پر از ولوله و شور نشور
-
در مدح حضرت سید الشهدا (ع)
ای که در پیکر خونین شریعت، جانی
جان فدای تو که هم جانی و هم جانانی
کشتۀ راه خدا، سید و شاه شهدا
افتخار بشر و تاج سر انسانی
کعبۀ دل
بوی بهشت میوزد از کربلای تو
ای کشتهای که جان دو عالم فدای تو
دیوانهوار، آمدهام تا به قتلگاه
وقتی به استغاثه شنیدم، صدای تو
نقدینهای که داشتم از اشک و خون دل
تقدیم کرد، دیده به گنبدنمای تو
در حیرتم چه شد که نشد آسمان، خراب
وقتی که شنید ناله واقربتای تو
خورشید و ماه و جن و ملک خون گریستند
وقتی میان لجۀ خون بود جای تو
رفتی به پاس حرمت کعبه به کربلا
شد کعبه حقیقی دل، کربلای تو
اجر هزار عمره و حج در طواف توست
ای مروه و صفا به فدای صفای تو
با گفتن «رضا به قضائک» به قتلگاه
شد متحد، رضای خدا با رضای تو
تا با نماز خوف تو گردد قبول حق
شد سجدهگاه اهل یقین خاک پای تو
تو هر چه داشتی به خدا دادی ای حسین
فردا خداست جل جلاله جزای تو
اندر منا ذبیح یکی بود و زنده رفت
ای صد ذبیح کشته شده در منای تو
برخیز باز بر سر نی آیهای بخوان
ای من فدای آن سر از تن جدای تو
خون خداست خون تو و جز خدای نیست
ای کشته خدا، به خدا خون بهای تو
ما را خشوع بندگی آموز، چون خداست
در مجلس عزای تو صاحب عزای تو
سائل چو دید کفِّ کریم تو گریه کرد
ای کائنات، بندۀ خوان عطای تو
ما را هم ای حسین، گدایی حساب کن
آخر کجا رود، به جز این در گدای تو
آنجا که حد ممکن و واجب بود، تویی
ای منتهای اوج بشر، ابتدای تو
دست دعا بر آر «ریاضی» که شد قبول
در بارگاه قدس حسینی دعای تو