- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۱/۰۱
- بازدید: ۲۵۸۴
- شماره مطلب: ۶۵۹۰
-
چاپ
چای روضه، باطنا آب بقایم میشود
روزگاری میشود با گریه و غم زندهام
من همین که مجلس روضه بیایم زندهام
چند ماهی میشود چشم انتظارش بودهام
با امید نوکری در محرم زندهام
کام من را مادرم با خاک تربت باز کرد
سال ها با تربت شاه دو عالم زندهام
چای روضه، باطنا آب بقایم میشود
تا که مینوشم از این کوثر دمادم زندهام
جامههای زینتی اصلا نمیخواهم، فقط
در لباس مشکی و شال عزایم زندهام
در تعارض بین مرگ و زنده بودن ماندهام
در خیابان مرده ام، در زیر پرچم زندهام
آمده ماه محرم محتشم میخوانم و
باز هم با مقتل ابن مقرم زندهام
با لب تشنه میان قتلگاه افتاده بود
تا ابد با گریه بر این داغ اعظم زندهام
-
مور و سلیمان
وقتی گناه شهر مرا از تو دور کرد
باید برات کرب و بلا جفت و جور کرد
صد بار عقل از سر من رفت، چون نسیم
از سوی کربلای تو یک بار عبور کرد
-
زینت دوش تو حسین و حسن
شمس رویت همیشه تابنده است
ابرویت ذوالفقار برنده است
دلت از مهر و عشق آکنده است
نام احمد تو را برازنده است
یا محمد، که هر دو زیبنده است
-
تو بزرگی و مرام تو نبخشیدن نیست
رنگ از چهره پریده است، خودت میدانی
عرق شرم چکیده است، خودت میدانی
پشت این خانه گدا آمده و با گریه
دست یاری طلبیده است، خودت میدانی
-
کرب و بلاییام کن
بر نفس خود دچارم، یابن الحسن اغثنی
عبدی خرابکارم، یابن الحسن اغثنی
در غفلت از قیامت، با شعلۀ جهالت
آتش گرفته بارم، یابن الحسن اغثنی
چای روضه، باطنا آب بقایم میشود
روزگاری میشود با گریه و غم زندهام
من همین که مجلس روضه بیایم زندهام
چند ماهی میشود چشم انتظارش بودهام
با امید نوکری در محرم زندهام
کام من را مادرم با خاک تربت باز کرد
سال ها با تربت شاه دو عالم زندهام
چای روضه، باطنا آب بقایم میشود
تا که مینوشم از این کوثر دمادم زندهام
جامههای زینتی اصلا نمیخواهم، فقط
در لباس مشکی و شال عزایم زندهام
در تعارض بین مرگ و زنده بودن ماندهام
در خیابان مرده ام، در زیر پرچم زندهام
آمده ماه محرم محتشم میخوانم و
باز هم با مقتل ابن مقرم زندهام
با لب تشنه میان قتلگاه افتاده بود
تا ابد با گریه بر این داغ اعظم زندهام