- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۲/۰۱
- بازدید: ۵۱۸۵
- شماره مطلب: ۶۳۵۵
-
چاپ
این دختر نحیف، همان نازدانه است
مثل قدیم با دل من، سر نمیکنی
جانم به لب رسید، تو لب تر نمیکنی
حرفی بزن، جواب تو والله سنگ نیست
از چه هوای سورۀ کوثر نمیکنی؟
اینجا خرابه است، ورودیّ شام نیست
اینجا تو فکر غارت معجر نمیکنی
اینجا سه شعبه نیست، مرا در بغل بگیر
با من تلافی علی اصغر نمیکنی؟
اینجا فراق هست، عزا هست، غصه هست
اینجا حساب روضۀ دیگر نمیکنی
این دختر نحیف، همان نازدانه است
فهمیدم از نگات که باور نمیکنی
من هیچ، سر به عمّه بزن، اذیت شده
فکری به حال غصۀ خواهر نمیکنی؟
با آن لبی که چوب زدند و حصیر شد
یک بوسه نذر گونۀ دختر نمیکنی؟
روی رگ تو بوسۀ خنجر مشخص است
فکری به حال بوسۀ خنجر نمیکنی؟
دستان زجر و سنّ مرا در نظر بگیر
دیگر مرا قیاس به مادر نمیکنی
فرقی نمیکند که چطوری، فقط بمان
بابا تو فرق، بی سر و با سر نمیکنی
-
به نام نور، به نام مطهّر زهرا (س)
شبی که سیب خدا از درخت عرش افتاد
خدا به نور خدا هدیهای منوّر داد
-
عزای سوختن
نفس نفس زدنم را حسین میبیند
جراحت بدنم را حسین میبیند
نحیف هستم و آتش به جانم افتاده
و شعلههای تنم را حسین میبیند
-
زینب و روضههای کوفه و شام
حال امروز چشمهایم باز
مثل ابر بهار، بارانی ست
یوسف امروز هم نیامده و
شهر در اضطراب کنعانی ست
این دختر نحیف، همان نازدانه است
مثل قدیم با دل من، سر نمیکنی
جانم به لب رسید، تو لب تر نمیکنی
حرفی بزن، جواب تو والله سنگ نیست
از چه هوای سورۀ کوثر نمیکنی؟
اینجا خرابه است، ورودیّ شام نیست
اینجا تو فکر غارت معجر نمیکنی
اینجا سه شعبه نیست، مرا در بغل بگیر
با من تلافی علی اصغر نمیکنی؟
اینجا فراق هست، عزا هست، غصه هست
اینجا حساب روضۀ دیگر نمیکنی
این دختر نحیف، همان نازدانه است
فهمیدم از نگات که باور نمیکنی
من هیچ، سر به عمّه بزن، اذیت شده
فکری به حال غصۀ خواهر نمیکنی؟
با آن لبی که چوب زدند و حصیر شد
یک بوسه نذر گونۀ دختر نمیکنی؟
روی رگ تو بوسۀ خنجر مشخص است
فکری به حال بوسۀ خنجر نمیکنی؟
دستان زجر و سنّ مرا در نظر بگیر
دیگر مرا قیاس به مادر نمیکنی
فرقی نمیکند که چطوری، فقط بمان
بابا تو فرق، بی سر و با سر نمیکنی