- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۲/۰۱
- بازدید: ۲۱۹۳
- شماره مطلب: ۶۳۴۶
-
چاپ
هیئت و روضه زیارتگه رندان بلاست
هر چه خوبی است تو داری و به آن محتاجم
آنچه داری ز معارف به همان محتاجم
تو اباصالحی و من پسر این پدرم
عمل صالحم افزون، که بدان محتاجم
به سلامی دل خود را به سحر خوش کردم
به علیک تو به هنگام اذان محتاجم
چه سلامی، چه علیکی؟ که شبیهت نشدم
به دعای سحرت آن به آن محتاجم
خُلق و خوی تو مرام من بد خُلق نشد
من به اخلاق تو هر وقت و زمان محتاجم
چشم برداری از این بنده ز پا میٱفتد
به نظرهای تو پیدا و نهان محتاجم
باغ سبز است تماشای جمالت آقا
روزی یک بار به دیدار جنان محتاجم
همچو من یار نخواهی که کنم یاری تو؟
پیرم اما به تو دلدار جوان محتاجم
من به دربار تو خدمت نکنم میمیرم
به غلامی تو تا عمر جهان محتاجم
هیئت و روضه زیارتگه رندان بلاست
من به این گریه و این آه و فغان محتاجم
ای مصلای تو بالا سر آن بی سرها
به تأسی تو با اشک روان محتاجم
میروی پای پیاده به حرم بی نوکر؟
اربعین، کرب وبلا، سینه زنان محتاجم
-
سرمایۀ محبت
ماییم و انس و الفت تو یا اباالجواد
در جان ماست محنت تو یا اباالجواد
با اذن فاطمه به دل ما رسیده است
سرمایۀ محبت تو یا اباالجواد
-
جگر تشنۀ او ذکر انا العطشان داشت
باز هم بر دل مظلوم، شرر افتاده
باز هم شعلۀ زهری به جگر افتاده
اینهمه زجر بر این جسم جوانش ندهید
وسط حجره جواد است، به سر افتاده
-
بوی کربلا
در سینه دوباره ابتلا میآید
غم باز به اردوی ولا میآید
دلهای شکسته کاظمینی شده است
اینجاست که بوی کربلا میآید
-
دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا
دوباره حجرۀ دربسته، باز کرب و بلا
دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا
دوباره مارگزیده، دوباره پاره جگر
خدا! چه میگذرد بر جواد ابن رضا
هیئت و روضه زیارتگه رندان بلاست
هر چه خوبی است تو داری و به آن محتاجم
آنچه داری ز معارف به همان محتاجم
تو اباصالحی و من پسر این پدرم
عمل صالحم افزون، که بدان محتاجم
به سلامی دل خود را به سحر خوش کردم
به علیک تو به هنگام اذان محتاجم
چه سلامی، چه علیکی؟ که شبیهت نشدم
به دعای سحرت آن به آن محتاجم
خُلق و خوی تو مرام من بد خُلق نشد
من به اخلاق تو هر وقت و زمان محتاجم
چشم برداری از این بنده ز پا میٱفتد
به نظرهای تو پیدا و نهان محتاجم
باغ سبز است تماشای جمالت آقا
روزی یک بار به دیدار جنان محتاجم
همچو من یار نخواهی که کنم یاری تو؟
پیرم اما به تو دلدار جوان محتاجم
من به دربار تو خدمت نکنم میمیرم
به غلامی تو تا عمر جهان محتاجم
هیئت و روضه زیارتگه رندان بلاست
من به این گریه و این آه و فغان محتاجم
ای مصلای تو بالا سر آن بی سرها
به تأسی تو با اشک روان محتاجم
میروی پای پیاده به حرم بی نوکر؟
اربعین، کرب وبلا، سینه زنان محتاجم