- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۱
- بازدید: ۸۹۳
- شماره مطلب: ۵۶۲۱
-
چاپ
نماز نافله
شبی که عشق به دستش، عنان راحله داشت
ز راه دور، یتیمی، نظر به قافله داشت
دلش به همره آن کاروان، سفر میکرد
ز کاروان اسیران اگر چه فاصله داشت
ز رنج و درد و غم او همین قَدَر گویم
به پای کوچک و مجروح خویش، آبله داشت
به جُرم عشق، چو مادر ز خصم، سیلی خورد
وگرنه کار، کجا او به جنگ و غائله داشت؟
چو دید فاطمه را سر نهاد بر پایش
ز دست دشمن ظالم به مادرش، گِله داشت
شبانه زینب مظلومه بهر گمشدهاش
دعا به درگه حق، در نماز نافله داشت
زیارت حرمش را ز حق طلب میکرد
که از رقیّه «وفایی»، امید این صله داشت
-
مثل نخلی که فتاده است کنار دریا
از شرار دل من چشم ترم میسوزد
دل من بیشتر از زخم سرم میسوزد
مثل نخلی که فتاده است کنار دریا
دل گرفته شرر و چشم ترم میسوزد
-
بیت ولایت بعد از او بیت الحزن شد
کوفه پس از حیدر فضای مبهمی داشت
آن شهر غم هر گوشه آثار غمی داشت
در کوچههای شهر غمآلود کوفه
هرجا یتیمی بود، حال درهمی داشت
-
پریشانی حسین
سلام ما به علی و نماز آخر او
به حال راز و نیاز و به دیدۀ تر او
سلام ما به علی و به عدل و ایمانش
سلام ما به رخ غرق خون و منبر او
نماز نافله
شبی که عشق به دستش، عنان راحله داشت
ز راه دور، یتیمی، نظر به قافله داشت
دلش به همره آن کاروان، سفر میکرد
ز کاروان اسیران اگر چه فاصله داشت
ز رنج و درد و غم او همین قَدَر گویم
به پای کوچک و مجروح خویش، آبله داشت
به جُرم عشق، چو مادر ز خصم، سیلی خورد
وگرنه کار، کجا او به جنگ و غائله داشت؟
چو دید فاطمه را سر نهاد بر پایش
ز دست دشمن ظالم به مادرش، گِله داشت
شبانه زینب مظلومه بهر گمشدهاش
دعا به درگه حق، در نماز نافله داشت
زیارت حرمش را ز حق طلب میکرد
که از رقیّه «وفایی»، امید این صله داشت