- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۱
- بازدید: ۱۱۶۳
- شماره مطلب: ۵۴۸۴
-
چاپ
حافظ شهیدان
ماجرای کربلا، شرح بلای زینب است
عصر عاشورا، شروع کربلای زینب است
شرح صدرش در نمیآید به فهمِ اهلِ دل
صبر زینب، آیت صبر خدای زینب است
رو «الَم نَشرَح لَک صَدرَک» بخوان کاین آیه را
عشق گفتا بعد پیغمبر، ثنای زینب است
باغبان گلشن سرخ ولایت، اشک اوست
حافظ خون شهیدان، گریههای زینب است
پرچم سرخی که عاشورا به خاک و خون فتاد
بر سر پا، باز با صبر و رضای زینب است
کوفه و روز اسیری دیدن زینب، دریغ!
چون در و دیوار کوفه، آشنای زینب است
بهر اثبات ولایت رفت باید هر کجا
ورنه کاخ ظلم و بزم می، چه جای زینب است؟
نی همین در شام و کوفه بلکه اندر کوی عشق
هر کجا پا میگذاری، جای پای زینب است
کودکی زآن کاروان افتاد از محمل به خاک
شب کنار بسترش، زهرا به جای زینب است
خطبهی او افتخار ملّت اسلام شد
بانگ «اَلاسلام یَعلوا»، در ندای زینب است
پرچمش سرهای هفتاد و دو تن بر نیزههاست
ای دریغا! در کف دشمن، لوای زینب است
چون توانایی به ترک جان نبودش، سر شکست
قتلگاه کوچک محمل، منای زینب است
ای «مؤیّد»! ما کجا و مدح آن شرمآفرین؟
آل عصمت را سخن، در اعتلای زینب است
-
نخل دین
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
-
تجسّم غربت
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
-
لطف بى کرانه
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بستهایم دل
امشب که جلوهگر شده خورشید طلعتش
-
ساقۀ عرش
سرچشمۀ خیر و برکات است حسین
معراج صلات و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقۀ عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
حافظ شهیدان
ماجرای کربلا، شرح بلای زینب است
عصر عاشورا، شروع کربلای زینب است
شرح صدرش در نمیآید به فهمِ اهلِ دل
صبر زینب، آیت صبر خدای زینب است
رو «الَم نَشرَح لَک صَدرَک» بخوان کاین آیه را
عشق گفتا بعد پیغمبر، ثنای زینب است
باغبان گلشن سرخ ولایت، اشک اوست
حافظ خون شهیدان، گریههای زینب است
پرچم سرخی که عاشورا به خاک و خون فتاد
بر سر پا، باز با صبر و رضای زینب است
کوفه و روز اسیری دیدن زینب، دریغ!
چون در و دیوار کوفه، آشنای زینب است
بهر اثبات ولایت رفت باید هر کجا
ورنه کاخ ظلم و بزم می، چه جای زینب است؟
نی همین در شام و کوفه بلکه اندر کوی عشق
هر کجا پا میگذاری، جای پای زینب است
کودکی زآن کاروان افتاد از محمل به خاک
شب کنار بسترش، زهرا به جای زینب است
خطبهی او افتخار ملّت اسلام شد
بانگ «اَلاسلام یَعلوا»، در ندای زینب است
پرچمش سرهای هفتاد و دو تن بر نیزههاست
ای دریغا! در کف دشمن، لوای زینب است
چون توانایی به ترک جان نبودش، سر شکست
قتلگاه کوچک محمل، منای زینب است
ای «مؤیّد»! ما کجا و مدح آن شرمآفرین؟
آل عصمت را سخن، در اعتلای زینب است
به نام خدای درهم کوبیده کفار چه بگویم گرانقدر در برابر سروده باین زیباییت در شان خانم زینب سردی مرهم زخم های کهنه شد واشک جاریست. برایت از خدا اجر عظیم خواستارم من الله توفیق.
به نام خدای درهم کوبیده کفار چه بگویم گرانقدر در برابر سروده باین زیباییت در شان خانم زینب سردی مرهم زخم های کهنه شد واشک جاریست. برایت از خدا اجر عظیم خواستارم من الله توفیق.