- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۱
- بازدید: ۱۶۶۰
- شماره مطلب: ۵۴۷۳
-
چاپ
گندم ری
میسوخت خاک و آب، فقط استعاره بود
در آسمانِ مشک که غرق ستاره بود
اشکی نمانده بود که نذر عطش کند
ورنه فرات، منتظر یک اشاره بود،
تا کشتی نجات به چشمش قدم نهد
با این که بادبانِ لبش، پاره پاره بود
در بخلِ کوفه، گندم ری سبز کرده بود
نسلی که مرده بود، فقط سنگواره بود
گوشی برای نالهی طفلان نداشتند
آن قوم که غنیمتشان، گوشواره بود
بابا! چرا نمازِ تو را تیر، پاره کرد؟
بابا! چه شد که حجّ شما، نیمه کاره بود؟
بابا! چه شد؟ که عمّه که توفان صبر بود
از پا فتاد، مثل عمو که سواره بود
بابا! کجاست لشگر تو؟ عشق اشاره کرد
سَمت سری که بر سرِ «دار الاماره» بود
تنها علیّ اکبر او بود و اصغرش
که شیر بود و دشمن او شیرخواره بود
میخواستش اجازهی میدان دهد، ولی
چشمش هنوز در صدد استخاره بود
با واژه که نمیشود از عشق، حرف زد
بایست در تدارک یک سوگواره بود
آوردهاند: جسم شهیدان کفن نداشت
من ماندهام که ماه پس آن جا چه کاره بود
-
گرفتار
من به خون لبت ای دوست گرفتار شدم
حال سجاد تو را دیدم و بیمار شدم
در حسینیۀ ارباب شبی خوابم برد
صبح، پشت در یک میکده بیدار شدم
-
محشر بر نی
چیست این؟ حرمت اولاد پیمبر برنی
همه غربت سی سالۀ حیدر، بر نی
چیست این کوچ غریبانۀ یک قافله مرد؟آخرین هجرت یک دسته کبوتر، بر نی
-
نوکر
من نوکرم به خدمت ارباب دلخوشم
نوکر نبودهای که بدانی چه میکشم[1]
هر کس به عشق هیئت تو کرده خدمتی
من کفش جفت میکنم و مست و سرخوشم
گندم ری
میسوخت خاک و آب، فقط استعاره بود
در آسمانِ مشک که غرق ستاره بود
اشکی نمانده بود که نذر عطش کند
ورنه فرات، منتظر یک اشاره بود،
تا کشتی نجات به چشمش قدم نهد
با این که بادبانِ لبش، پاره پاره بود
در بخلِ کوفه، گندم ری سبز کرده بود
نسلی که مرده بود، فقط سنگواره بود
گوشی برای نالهی طفلان نداشتند
آن قوم که غنیمتشان، گوشواره بود
بابا! چرا نمازِ تو را تیر، پاره کرد؟
بابا! چه شد که حجّ شما، نیمه کاره بود؟
بابا! چه شد؟ که عمّه که توفان صبر بود
از پا فتاد، مثل عمو که سواره بود
بابا! کجاست لشگر تو؟ عشق اشاره کرد
سَمت سری که بر سرِ «دار الاماره» بود
تنها علیّ اکبر او بود و اصغرش
که شیر بود و دشمن او شیرخواره بود
میخواستش اجازهی میدان دهد، ولی
چشمش هنوز در صدد استخاره بود
با واژه که نمیشود از عشق، حرف زد
بایست در تدارک یک سوگواره بود
آوردهاند: جسم شهیدان کفن نداشت
من ماندهام که ماه پس آن جا چه کاره بود