مشخصات شعر

حجّاج بن مسروق جعفى

سلام باد به حجّاج و دست و بازویش!

 که کس نبود ز عشّاق هم‌ترازویش

 

حسین، کعبه‌ی عشّاق و او منادى عشق

 حسین، قبله‌ی دل‌ها و او اذان‌گویش

 

اذان به پیش حسین و نماز پشت سرش

 سعادتی است که آورد روى در رویش

 

شنید چون که امامش به مکّه رو کرده است

 به شوق عمره‌ی با او نمود رو سویش

 

ز مکّه همره او رفت و کربلایى شد

 که کعبه سجده گزارد به طاق ابرویش

 

میان معرکه گفت آخرین اذانش را

 به جسم غرقه به خون با تمام نیرویش

 

به خیمه آمد و بعد از وداع مولایش

شهید گشت به پاس دفاع مولایش

 

حجّاج بن مسروق جعفى

سلام باد به حجّاج و دست و بازویش!

 که کس نبود ز عشّاق هم‌ترازویش

 

حسین، کعبه‌ی عشّاق و او منادى عشق

 حسین، قبله‌ی دل‌ها و او اذان‌گویش

 

اذان به پیش حسین و نماز پشت سرش

 سعادتی است که آورد روى در رویش

 

شنید چون که امامش به مکّه رو کرده است

 به شوق عمره‌ی با او نمود رو سویش

 

ز مکّه همره او رفت و کربلایى شد

 که کعبه سجده گزارد به طاق ابرویش

 

میان معرکه گفت آخرین اذانش را

 به جسم غرقه به خون با تمام نیرویش

 

به خیمه آمد و بعد از وداع مولایش

شهید گشت به پاس دفاع مولایش

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×