- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۶
- بازدید: ۳۱۰۱
- شماره مطلب: ۴۸۵۹
-
چاپ
آرزوی اربعین کربلا
نور مهر آن نگار ماهرو دارم هنوز
سرفرازم چون به مهرش سر فرود آرم هنوز
رهنورد کوى عشقم، راه را گم کردهام
در پى گمگشتهی خود جستوجو دارم هنوز
تار مویش رشتهی ایمان اهل دل بُوَد
الفتى بسیار با آن تار مو دارم هنوز
در کمال روسیاهى بستهام بر او امید
کز عطایش مژدهی «لاتَقنَطوا» دارم هنوز
راحتىبخش دل و جانم حسین بن على است
این صفاى باطن از انفاس او دارم هنوز
من ندارم ارزشى امّا ز مهرت، یا حسین!
در حضور کبریایت آبرو دارم هنوز
شهد شیرین غمت از عیش عالم خوشتر است
با غم عشقت از آن پیوسته خو دارم هنوز
بس که از خود بىخودم گر فرصتى آید به دست
از تو و نام تو با خود گفتوگو دارم هنوز
گریم از داغت که شاید عقدهی دل وا شود
کز غم ایّام، اسرار مگو دارم هنوز
بوی سیب و رنگ گل از خاک و خونت آیتى است
چون بهاران، خرّمى ز آن رنگ و بو دارم هنوز
هر زمان طوف حریمت خوش بُوَد امّا حسین!
اربعین کربلا را آرزو دارم هنوز
کربلایت کعبهی امّید و دل قبلهنماست
هر طرف رو میکنم، سوى تو رو دارم هنوز
چون «مؤیّد» سرخوش از جام تولّاى توام
بادهی عشق تو را اندر سبو دارم هنوز
-
نخل دین
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
-
تجسّم غربت
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
-
لطف بى کرانه
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بستهایم دل
امشب که جلوهگر شده خورشید طلعتش
-
ساقۀ عرش
سرچشمۀ خیر و برکات است حسین
معراج صلات و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقۀ عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
آرزوی اربعین کربلا
نور مهر آن نگار ماهرو دارم هنوز
سرفرازم چون به مهرش سر فرود آرم هنوز
رهنورد کوى عشقم، راه را گم کردهام
در پى گمگشتهی خود جستوجو دارم هنوز
تار مویش رشتهی ایمان اهل دل بُوَد
الفتى بسیار با آن تار مو دارم هنوز
در کمال روسیاهى بستهام بر او امید
کز عطایش مژدهی «لاتَقنَطوا» دارم هنوز
راحتىبخش دل و جانم حسین بن على است
این صفاى باطن از انفاس او دارم هنوز
من ندارم ارزشى امّا ز مهرت، یا حسین!
در حضور کبریایت آبرو دارم هنوز
شهد شیرین غمت از عیش عالم خوشتر است
با غم عشقت از آن پیوسته خو دارم هنوز
بس که از خود بىخودم گر فرصتى آید به دست
از تو و نام تو با خود گفتوگو دارم هنوز
گریم از داغت که شاید عقدهی دل وا شود
کز غم ایّام، اسرار مگو دارم هنوز
بوی سیب و رنگ گل از خاک و خونت آیتى است
چون بهاران، خرّمى ز آن رنگ و بو دارم هنوز
هر زمان طوف حریمت خوش بُوَد امّا حسین!
اربعین کربلا را آرزو دارم هنوز
کربلایت کعبهی امّید و دل قبلهنماست
هر طرف رو میکنم، سوى تو رو دارم هنوز
چون «مؤیّد» سرخوش از جام تولّاى توام
بادهی عشق تو را اندر سبو دارم هنوز