مشخصات شعر

هنر کشته شدن

عشق، راهى است که دارد خطر کشته شدن

 عاشق آن است که بندد کمر کشته شدن

 

ماه و خورشید اگر شمع ره زندگى است

 کهکشان‌هاست چراغ گذر کشته شدن

 

مرگ در بستر تب، خاتمه‌ی زندگى است

 مرگِ جاوید بُوَد همسفر کشته شدن

 

آخر عشق بُوَد کشته شدن در ره دوست

 تا به روى که گشایند درِ کشته شدن

 

نرسد دست تو بر دامن معشوق ازل

 تن و جان را نکنى تا سپر کشته شدن

 

کشته‌ی همّت والاى حسینم که در او

 روش زندگى است و هنر کشته شدن

 

کربلا پُر شده بود از نفس زنده‌دلان

 آن شبى را که برآمد سحر کشته شدن

 

این چه عشق است؟ خدایا! که ز اصحاب حسین

 طفل شش ماهه ببندد کمر کشته شدن

 

هست در سینه‌ی مردان، جگر شیر ولى

 جز ابوالفضل که دارد جگر کشته شدن

 

اى «مؤیّد»! به شهیدان ره عشق سلام!

که نهادند اثر در اثر کشته شدن

 

هنر کشته شدن

عشق، راهى است که دارد خطر کشته شدن

 عاشق آن است که بندد کمر کشته شدن

 

ماه و خورشید اگر شمع ره زندگى است

 کهکشان‌هاست چراغ گذر کشته شدن

 

مرگ در بستر تب، خاتمه‌ی زندگى است

 مرگِ جاوید بُوَد همسفر کشته شدن

 

آخر عشق بُوَد کشته شدن در ره دوست

 تا به روى که گشایند درِ کشته شدن

 

نرسد دست تو بر دامن معشوق ازل

 تن و جان را نکنى تا سپر کشته شدن

 

کشته‌ی همّت والاى حسینم که در او

 روش زندگى است و هنر کشته شدن

 

کربلا پُر شده بود از نفس زنده‌دلان

 آن شبى را که برآمد سحر کشته شدن

 

این چه عشق است؟ خدایا! که ز اصحاب حسین

 طفل شش ماهه ببندد کمر کشته شدن

 

هست در سینه‌ی مردان، جگر شیر ولى

 جز ابوالفضل که دارد جگر کشته شدن

 

اى «مؤیّد»! به شهیدان ره عشق سلام!

که نهادند اثر در اثر کشته شدن

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×