- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۹/۰۳
- بازدید: ۱۰۸۹۲
- شماره مطلب: ۴۷۳۲
-
چاپ
ابتکار قرآن خواندن
دستی که روی نیزه سرت را نشانده است
ما را به فرق، خاک غریبی فشانده است
دشمن که جسم پاک تو در خاک و خون کشید
ما را چنین به بند اسارت کشانده است
با قطره قطره خون سرت آب میشوم
زین غم که خصم بر بدنت اسب رانده است
نیمی دلم به پای سرت میکند سفر
نیمی دگر به کرببلای تو مانده است
قرآن بخوان به نیزه که این ابتکار توست
هرگز کسی مثال تو قرآن نخوانده است
پر میزند ز شوق و کند خنده بیشتر
بر ما هر آن که سنگ فزونتر پرانده است
در بین راه دختری از ما فتاد و خصم
او را به تازیانه به یاران، رسانده است
بگذار باز دست ولایت به سینهام
کز دست رفته صبرم و طاقت نمانده است
جسمت ورق ورق شد و دشمن از این خوش است
آن تیرهروز، پُشت ورق را نخوانده است
-
نخل دین
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
-
تجسّم غربت
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
-
لطف بى کرانه
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بستهایم دل
امشب که جلوهگر شده خورشید طلعتش
-
ساقۀ عرش
سرچشمۀ خیر و برکات است حسین
معراج صلات و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقۀ عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
ابتکار قرآن خواندن
دستی که روی نیزه سرت را نشانده است
ما را به فرق، خاک غریبی فشانده است
دشمن که جسم پاک تو در خاک و خون کشید
ما را چنین به بند اسارت کشانده است
با قطره قطره خون سرت آب میشوم
زین غم که خصم بر بدنت اسب رانده است
نیمی دلم به پای سرت میکند سفر
نیمی دگر به کرببلای تو مانده است
قرآن بخوان به نیزه که این ابتکار توست
هرگز کسی مثال تو قرآن نخوانده است
پر میزند ز شوق و کند خنده بیشتر
بر ما هر آن که سنگ فزونتر پرانده است
در بین راه دختری از ما فتاد و خصم
او را به تازیانه به یاران، رسانده است
بگذار باز دست ولایت به سینهام
کز دست رفته صبرم و طاقت نمانده است
جسمت ورق ورق شد و دشمن از این خوش است
آن تیرهروز، پُشت ورق را نخوانده است