- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۴
- بازدید: ۲۴۲۰
- شماره مطلب: ۴۵۹۰
-
چاپ
محملسوار
ای مدینه! نوبت غم آمدت
تا قیامت سوگ ماتم بایدت
یا رسولاللَّه! برآور سر ز خاک
نی، فرود آ از فراز عرش پاک
بین حسین اینک وداعت میکند
رو به اقلیم شهادت میکند
بلبلان رفتند از گلزارها
جای گلها، سر کشیده خارها
ای حسن! ای مجتبی! ای مرتجی!
میرود بنْگر حسین آیا کجا
ای برادر! از برادر باز پرس
هم ز انجامش، هم از آغاز پرس
سر برآر، ای زهرهی زهرا! دمی
پُر ز شور و فتنه بنْگر عالمی
بنْگر اشترها، قطاراندرقطار
دخترانت بین به محملها سوار
بنْگر آن شهزادگان بحرجوش
تیغها بر کف، سپرهاشان به دوش
رخش عزّتْشان همه در زیر ران
در رکاب آن شه خوبان، روان
جامهی غم کن تو، ای کعبه! به بر
غرق اشک دیده کن، حِجْر و حَجَر
بیصفا مانْدی از این پس، ای صفا!
بی امام، ای مشعر و خیف و منا!
زادگان پاکت، ای امّالقری!
میروند، آخر نمیپرسی کجا؟
این بُوَد انصافت؟ ای گردون دون!
شام و ری آباد و بطحا سرنگون؟!
این بُوَد انصاف تو؟ ای روزگار!
شام و ری شاداب و یثرب سوگوار؟!
این بُوَد انصاف؟ ای دهر دغا!
شامیان در عیش و مکّی در عزا؟!
-
عبیرافشان
ای زمین کربلا! دلشاد زی
تا قیامت زآن سبب، آباد زی
قبّهی عزّت به گردون کن بلند
هم بر آن پیرایه، مهر و ماه بند
-
راه سحر
گفت با ایشان که ای آزادگان!
ای همه از طینت ما، زادگان!
ای همه از خاک علّیّین پاک!
ای همه در خاک، مهر تابناک!
-
قرین آفتاب
آمد از خرگه برون، خورشیدوار
نوجوان شهزادهی والاتبار
قامتی زیبا چو سرو افراخته
عنبرینگیسو به دوش انداخته
محملسوار
ای مدینه! نوبت غم آمدت
تا قیامت سوگ ماتم بایدت
یا رسولاللَّه! برآور سر ز خاک
نی، فرود آ از فراز عرش پاک
بین حسین اینک وداعت میکند
رو به اقلیم شهادت میکند
بلبلان رفتند از گلزارها
جای گلها، سر کشیده خارها
ای حسن! ای مجتبی! ای مرتجی!
میرود بنْگر حسین آیا کجا
ای برادر! از برادر باز پرس
هم ز انجامش، هم از آغاز پرس
سر برآر، ای زهرهی زهرا! دمی
پُر ز شور و فتنه بنْگر عالمی
بنْگر اشترها، قطاراندرقطار
دخترانت بین به محملها سوار
بنْگر آن شهزادگان بحرجوش
تیغها بر کف، سپرهاشان به دوش
رخش عزّتْشان همه در زیر ران
در رکاب آن شه خوبان، روان
جامهی غم کن تو، ای کعبه! به بر
غرق اشک دیده کن، حِجْر و حَجَر
بیصفا مانْدی از این پس، ای صفا!
بی امام، ای مشعر و خیف و منا!
زادگان پاکت، ای امّالقری!
میروند، آخر نمیپرسی کجا؟
این بُوَد انصافت؟ ای گردون دون!
شام و ری آباد و بطحا سرنگون؟!
این بُوَد انصاف تو؟ ای روزگار!
شام و ری شاداب و یثرب سوگوار؟!
این بُوَد انصاف؟ ای دهر دغا!
شامیان در عیش و مکّی در عزا؟!