مشخصات شعر

هلال محرّم

مرا هلال محرّم، چو داس خونین است

که ماهِ غرقِ به خون گشتنِ شه دین است

 

زمان شادى آل زیاد و مروان است

اوان گریه و اندوه آل یاسین است

 

گه امیرى خار است و شادمانى خس

دم اسیرى گل، وقت قید نسرین است

 

ز خار نیست عجب پاره‌پاره کردن گل

چه او به خوى بدش، دشمن ریاحین است

 

به پاى فکر به صحراى کربلا، باز آى

ببین چگونه کبوتر به چنگ شاهین است

 

به تیغ منقذ عبدى نگر که برق‌آساست

به تیر حرمله بنگر که زهر‌آگین است

 

یکى به دیدۀ فکرت نگر به خنجر شمر

ز من مپرس که این از چه روى خونین است

 

خدا کند! که نبینى همى سنان سنان؟

که او کشندۀ جنب‌اللَّه است و صدق، این است

 

بدن چو خُرد شود، زخم چون شماره شود؟

گمان برم که شمارش ز روى تخمین است

 

مگر که خون شهیدان چو نافۀ آهوست؟

که تربت همگان، در مشام، مشگین است

 

هلال محرّم

مرا هلال محرّم، چو داس خونین است

که ماهِ غرقِ به خون گشتنِ شه دین است

 

زمان شادى آل زیاد و مروان است

اوان گریه و اندوه آل یاسین است

 

گه امیرى خار است و شادمانى خس

دم اسیرى گل، وقت قید نسرین است

 

ز خار نیست عجب پاره‌پاره کردن گل

چه او به خوى بدش، دشمن ریاحین است

 

به پاى فکر به صحراى کربلا، باز آى

ببین چگونه کبوتر به چنگ شاهین است

 

به تیغ منقذ عبدى نگر که برق‌آساست

به تیر حرمله بنگر که زهر‌آگین است

 

یکى به دیدۀ فکرت نگر به خنجر شمر

ز من مپرس که این از چه روى خونین است

 

خدا کند! که نبینى همى سنان سنان؟

که او کشندۀ جنب‌اللَّه است و صدق، این است

 

بدن چو خُرد شود، زخم چون شماره شود؟

گمان برم که شمارش ز روى تخمین است

 

مگر که خون شهیدان چو نافۀ آهوست؟

که تربت همگان، در مشام، مشگین است

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×