- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۱
- بازدید: ۲۲۵۲
- شماره مطلب: ۴۱۵۹
-
چاپ
تکرار
در رزمگاه عشق، نه فرق پسر شکست
گویی درست، شیشۀ عمر پدر شکست
پُشتی که جز مقابل یکتا، دوتا نشد
پشت حسین بود و ز داغ پسر شکست
تا شد سپر به تیغ، سر شبه مصطفی
سر، شد دوتا و رونق «شقّ القمر» شکست
شد با سر شکسته ز زین سرنگون، ولیک
با آن شکست، داد به بیدادگر شکست
سرسبز شد به اشک، نهالم، ولیک خصم
تا خواست این درخت برآرَد ثمر، شکست
مادر، در انتظار، وز این بیخبر که تیغ
از تو سر و از او دل و از من، کمر شکست
آن دست بشْکند! که سرت را شکست و یافت
پای امید مادر خونینجگر، شکست
صیّاد دون به داغ تو، او را ز پا فکنْد
از مُرغ دلشکسته، چرا بال و پر شکست؟
-
معصوم هفتم
ای پنجمین امام که معصوم هفتمی
از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی»
بر درد جهل خلق، ز عالم طبیبتر
نامت غریب و قبر، ز نامت غریبتر
-
بزم عدو
از مهر، آسمان مدینه اثر نداشت
من سفرهام کباب، به غیر از جگر نداشت
«ما آن شقایقیم که با داغ زادهایم»
جز داغ دل، نصیب، جگر بیشتر نداشت
-
دلِ عشق
من نرد غم لیلی لیلا زدهام
دلخونم و چون لاله به صحرا زدهام
آنجا که سفینه النجاهاست، حسین
دریا، دلِ عشق و من به دریا زدهام
-
نی نامه
قمار عشق را خوش برده بودی
سرت آنجا که باده خورده بودی
تو بودی زخمۀ زخمیّ بیداد
که عمری بی صدا بودیّ و فریاد
تکرار
در رزمگاه عشق، نه فرق پسر شکست
گویی درست، شیشۀ عمر پدر شکست
پُشتی که جز مقابل یکتا، دوتا نشد
پشت حسین بود و ز داغ پسر شکست
تا شد سپر به تیغ، سر شبه مصطفی
سر، شد دوتا و رونق «شقّ القمر» شکست
شد با سر شکسته ز زین سرنگون، ولیک
با آن شکست، داد به بیدادگر شکست
سرسبز شد به اشک، نهالم، ولیک خصم
تا خواست این درخت برآرَد ثمر، شکست
مادر، در انتظار، وز این بیخبر که تیغ
از تو سر و از او دل و از من، کمر شکست
آن دست بشْکند! که سرت را شکست و یافت
پای امید مادر خونینجگر، شکست
صیّاد دون به داغ تو، او را ز پا فکنْد
از مُرغ دلشکسته، چرا بال و پر شکست؟